خداشناسی فطری
بر فطری بودن خداشناسی هم دلیل نقلی و هم دلیل عقلی - فلسفی اقامه کردهاند. نمونههایی از آن دلایل بدین قرار است:
1. دلیل نقلی بر فطری بودن خداشناسی
از آیات و روایات نیک بر میآید که خداشناسی، فطری است. بدین معنا که ما پیشتر معرفتی نسبت به داوند داشتهایم، ولی آن را فراموش کردهایم؛ پیامبران ما را به تأمل در آفاق و انفس خواندند، تا به شناخت فطری آگاهی پیدا کنیم؛ یعنی انبیا نگفتند که ای مردم بدانید که خدا وجود دارد، بلکه گفتند: «ای مردم، بدانید که میدانید خدا وجود دارد.» قرآن نیز میفرماید: «فذکر انما انت مذکر غاشیه/ 21 به تعبیر امام علی لیستأدوهم میثاق فطرته.همچنین هنگامی که از امیرالمؤمنین علی پرسیدند که آیا پروردگارت را هنگام پرستش دیدهای، فرمود:
ما کنتُ اعبد رباً لم اره. وقتی پرسیدند چگونه دیدهای، فرمود: لاتدرکه العیون فی مشاهدة الابصار ولکن رأته القلوب بحقائق الایمان؛
دو پرسش در این جا روی مینماید:
1. در چه زمانی انسان به این شناخت و رؤیت قلبی نائل شده است؟
2. آیا شناخت و رؤیت قلبی خدا اختصاص به برخی انسانها دارد، یا تمامی انسانها از چنین معرفتی برخوردارند؟
آیة میثاق در قرآن از زمانی سخن میگوید که پروردگار از پشت بنیآدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفته، پرسید آیا من پروردگارتان نیستم. گفتند: «آری؛ گواهی دادیم.» اعراف/ 172
از این آیه بهخوبی برمیآید که گفتو گویی میان خدا و همة انسانها صورت گرفته است، و همة آنان به خداوندی خدا و اینکه او پروردگار هستی است، اعتراف و شهادت دادهاند تا بهانهای برای آنان در روز قیامت نباشد.
در روایتی درباره «میثاق» از امام صادق آمده است: «شناخت خدا در قلبها ثابت ماند، آنان موقف میثاق را فراموش کردند و روزی به یادشان خواهد آمد و اگر این مسئله نبود، کسی نمیدانست آفریننده و روزیرسانش کیست.»
همان امام بزرگوار دربارة معرفت قلبی نیز میفرماید: کان ذلک معاینة ا فانساهُم المعاینه واثبت الاقرار فی صدورهم؛ آنچه در آیة میثاق آمده است، معاینة خدا بود. پس از آن، خداوند معاینه را از یاد آنان برد و اقرار را در قلبهایشان ثابت و استوار ساخت.
از امام صادق سؤال شد: آیا مؤمنان در روز قیامت خدا را مشاهده خواهند کرد؟ امام فرمود:
«بلی، و قبل از روز قیامت نیز او را مشاهده کردهاند.» پرسید: در چه زمانی؟ امام فرمود: «وقتی که به آنان گفته شد: الست بربکم، قالوا بلی. آنگاه مدتی سکوت کرد و سپس فرمود: «همانا مؤمنان در دنیا و قبل از قیامت نیز خدا را مشاهده میکنند. آیا الاَّن خدا را مشاهده نمیکنی؟… مشاهدة قلبی مانند مشاهده با چشم نیست.»
از تعابیر دیگر امام علی چنین بر میآید که معرفت خدا با سرشت انسان عجین شده و از بدو خلقت انسان، چنین معرفتی ملازم او بوده است: چنانکه «اللهم… فطرت العقول علی معرفتک.»
«فاطرهم علی معرفة ربوبیته.»
بنابراین ویژگیهای معرفت فطری خدا چنین است:
1. سابقة آن به پیش از جهانِ کنونی بر میگردد؛ یعنی عالم ذر که خداوند در آن با انسانها عهد و میثاق بسته است.
2. در ابتدا شناخت خدا، در نهایتِ شدت و عمق بوده است؛ بهطوری که از آن تعبیر به مشاهده و معاینه شده است.
3. انسان، موقف آن میثاق و شدت این شناخت را فراموش کرده است؛ اما اصل معرفت خدا و اقرار به آن در جان و روح او باقی است و در همین جهان با درجات متفاوت به یاد او میآید.
4. معرفت قلبی خدا در انحصار گروهی خاص از انسانها نیست؛ بلکه خداوند متعال در آغاز خلقت، خویش را به همة انسانها شناسانده و از همة آنان در این باره اقرار گرفته است. بنا بر این معرفت خود را با سرشت انسان عجین کرده است.
امام باقر در تفسیر این جمله پیامبر اکرم9 که فرمودهاند: «هر مولودی بر فطرت متولد میشود» میفرمایند: «یعنی علی المعرفة بأنَّ ا - عز و جل - خالقه فذلک قولُه: ولئن سألتهم من خلق السموات والارض لیقولن »مراد از فطرت معرفت به این امر است که خدا خالق او است و این آیه نیز به همین مطلب اشاره دارد: «اگر از آنان بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است، خواهند گفت: خدا.»
بنابراین همة انسانها حتی فرزندانِ مشرکان، هنگام تولد معرفت خدا را به همراه دارند و با فطرت الهی متولد میشوند. اصل معرفت خدا در روح و جان آدمی باقی است و در جهان کنونی به درجات مختلف به یاد انسان میآید، و راههای عقلی خداشناسی در واقع تنبه و یادآوری این رؤیت فطری خدا در ایستگاه الست است.
مورخ شهیر، مسعودی نیز در ابتدای کتاب مروج الذهب خطبة بسیار لطیفی را از حضرت علی نقل کرده است. در این خطبه ضمن بیان عظمت رسول آمده است که ایشان عهد و میثاق عالم ذر را فرایاد مردم میآورد.
«فضل محمداً فی ظاهر الفترات، فدعی الناس ظاهراً وباطناً وندبهم سراً واعلاناً واستدعی التنبیه علی العهد الذی قدمه الی الذر قبل النسل.»