مفوضه
آنها از گروههای غلاة هستند و تفویض معانی مختلفی دارد؛ لذا مفوضه گروههایی دارند که تفصیل آن را در کتاب «کلیات فی علم الرجال» آمده است.
۱۸.۱ - دیدگاه نوبختی
نوبختی میگوید: سران اصحاب امام صادق (علیهالسلام) بر امامت امام کاظم (علیهالسلام) ثابت بودند تا اینکه تمام کسانی که معتقد به امامت عبدالله بن جعفر (فطحیه) بودند به عقیدة آنها بازگشتند. پس همگی بر امامت موسی بن جعفر اجتماع کردند، سپس عدهای از کسانی که به موسی بن جعفر اعتقاد داشتند، بعد از وفات آن حضرت در زندان رشید پنج فرقه شدند. پس عدهای گفتند که او مرده است و خدا او را به سوی خویش بالا برده و هنگام قیامش او را باز میگرداند و به واقفیه نام گرفتند.
۱۸.۲ - علت پیدایش واقفیه
و شروع واقفیه این بود که نزد بعضی از شیعه ۳۰۰۰۰ دینار زکات اموالشان و آنچه در زکات بر آنها واجب بود، جمع شده بود. پس آن مبالغ را به دو وکیل امام کاظم (علیهالسلام) دادند: یکی حیان سراج و شخص دیگری که با او بود. حضرت کاظم (علیهالسلام) در حبس بودند. پس با آن پولها، خانهها و غلاتی خریدند؛ سپس زمانی که امام کاظم فوت کردند و خبر به آن دو رسید، مرگ حضرت را انکار کردند و در شیعه پخش کردند که او نمیمیرد؛ چون او قاضی است.
سپس عدهای از شیعه بر آن دو اعتماد کردند و کلام آن دو در میان مردم پخش شد تا زمان مرگ آن دو که وصیت کردند اموالشان را به ورثة امام کاظم بدهند و برای شیعه روشن شد که آن دو، این مطلب را به خاطر حرص مال گفتهاند.
]]>
۱۷.۱ - بیان یک دیدگاه
و از شهید نقل شده است که او را بین امام کاظم و امام رضا (علیهماالسلام) داخل میکنند و او سر پهن بود و گفته شده پا پهن بود و این شبهه زمانی داخل آنها شد که از ائمه (علیهمالسلام) روایت کردند که امامت در فرزند بزرگ امام است. سپس عدهای از آنها وقتی او را با مسائلی از حلال و حرام آزمودند و جوابی نداشت و زمانی که چیزهایی که سزاوار نیست از امام ظاهر شود، از او ظاهر گشت، از قول به امامت وی بازگشتند. و عبدالله هفت روز پس از پدرش فوت کرد؛ پس باقی آنها (عدهای قلیل) از قول به امامت وی به قول به امامت ابیالحسن موسی (علیهالسلام) معتقد گشتند.
دیدگاه اشعری
ابوالحسن اشعری نام آنها را عماریه ذکر کرده است و گفته است اصحاب این عقیده به رهبرشان که عمار نام دارد، منسوب هستند. و شاید مرادشان عمار بن موسی سابطی باشد که از رؤسای فطحیه است.
دیدگاه شیخ طوسی
شیخ طوسی گوید: عمار بن موسی ساباطی، فطحی بوده و کتاب بزرگ و خوب و معتمدی دارد.
]]>
۱۵.۱ - گروه اول
یک فرقه از منتظران اسماعیل هستند. با وجود اینکه تاریخنویسان بر مرگ اسماعیل در حیات پدرش اتفاق دارند.
نوبختی میگوید: «اسماعیلیه» فرقهای است که گمان میکنند امام پس از امام جعفر بن محمد فرزندش اسماعیل بن جعفر است و مرگ اسماعیل را در حیات پدرش انکار میکنند و میگویند این مطلب از جهت تلبیس پدرش بر مردم بود؛ چون او بر فرزندش میترسید؛ لذا او را از مردم غایب کرد؛ و گمان میکنند که اسماعیل نمیمیرد تا مالک زمین گردد و قیام به امر مردم کند؛ و اوست قائم؛ چون پدرش برای امامت بعد از خود او را نشان داده است و آن را برای او آماده نموده و به آنها خبر داده است که صاحب الامر اوست؛ و امام جز حق نمیگوید. هنگامی که مرگش ظاهر شد، دانستیم که راست گفته و اوست قائم و او نمرده است و این فرقة اسماعیلیة خالص هستند.
۱۵.۲ - گروه دوم
و فرقهای میگوید: امام پس از امام جعفر صادق (علیهالسلام) محمد بن اسماعیل بن جعفر است؛ چون جعفر فرزندش اسماعیل را برای امامت پس از خود منصوب کرده است؛ و زمانی که اسماعیل در حیات پدرش مرد، دانستیم که او اسماعیل را برای دلالت بر امامت فرزندش محمد بن اسماعیل منصوب کرده است و باطنیه از اسماعیلیه این قول را پذیرفتهاند.
و آنها قرامطهاند.