موضوع: "کلام(عقاید)"

صفحات: 1 3 4 5 ...6 ...7 8 9 10

26ام تیر 1402

نتیجه بحث فرق اسلامی

227 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

این فرقه‌های شیعه است که صاحبان مقالات و فرق ذکر کرده‌اند. اکثر آن منقرض شده و از بین رفته‌اند و آرای آن‌ها مختلف گردیده و در طومار زمان پیچیده شده است. در خبر «کان» قرار گرفته است و از آن‌ها جز سه فرقه امامیه، زیدیه و اسماعیلیه باقی نمانده.
و بر فرض وجودِ چیزی از این فرقه‌ها، شیعه دوازده امامی که نماینده شیعه به تمام معنای کلمه است، بسیاری از این فرقه‌ها را کافر می‌داند و آرای دیگران را هم رد می‌کند؛ لذا صحیح نیست که شیعه امامیه را به سبب آرای غیرشان مؤاخذه کنند. یکی از جنایات بر دین و علم، حمله بر شیعه امامیه به وسیلة آرای سایر فرقه‌هاست. خصوصاً فرقه‌های هلاک‌شده‌ای که از آن‌ها هیچ اثری باقی نمانده است. گویا شیعه با قول شاعر ترانه می‌خواند:
غیری جنی و انا المعاقب ••• فیکم فکانـــنی ســبابة المتندم
غیر من جنایت کرده و من در میان شما عقاب می‌شوم ••• پس گویا من انگشت سبابة انسان پشیمان هستم
خصوصاً اگر کسی در ملل و نحل وارد شود، چه‌بسا به وجود پیروان بعضی از این اسما شک می‌کند. و شاید پیروان بعضی از این فرق از عدد انگشتان تجاوز نکند و بعضی از آن‌ها دولتی نداشته‌اند، مگر چند صبح و شام، پس ستارة نحس آن‌ها فرو افتاد؛ ولکن صاحبان مقالات و عقاید، آن‌ها را بزرگ کرده و رنگ فرقه‌های مستقلی که دعوت‌کنندگان و پیروانی در نسل‌ها و زمان‌ها داشته‌اند، بر این فرقه‌ها زده‌اند.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 10:05:00 ب.ظ نظرات
26ام تیر 1402

غلاه _ مفوضه

85 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

و آن‌ها کسانی هستند که در حق پیامبر و آل او غلو کرده و آن‌ها را از حدود مخلوق بودن خارج می‌کنند.
و مغیریه و خطابیه و نصیریه از همین گروه هستند. سپس آن‌ها گروه‌های دیگری هم دارند که روزگار آن‌ها را به فراموشی سپرده است و عبدالکریم شهرستانی، اسمای آن‌ها و عقاید آن‌ها را ذکر کرده است؛
از جمله:

 مفوضه
آن‌ها از گروه‌های غلاة هستند و تفویض معانی مختلفی دارد؛ لذا مفوضه گروه‌هایی دارند که تفصیل آن را در کتاب «کلیات فی علم الرجال» آمده است.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 10:04:00 ب.ظ نظرات
26ام تیر 1402

نصیریه

54 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

و آن‌ها یاران محمد بن نصیر فهری (لعنة الله) هستند که به ربوبیت علی بن محمد عسکری (علیه‌السلام) معتقد بود و محارم را حلال می‌دانست.
و از کشی نقل شده است که آن‌ها قائل به نبوت محمد بن نصیر فهری نمیری بودند؛ لکن معروف نزد شیعه، اطلاق نصیری بر قائلین به ربوبیت علی (علیه‌السلام) است.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 10:01:00 ب.ظ نظرات
26ام تیر 1402

خطابیه

121 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

آن‌ها پیروان محمد بن مقلاص هستند، کنیه ابوزینب اسدی کوفی، ابااسماعیل، اباظبیان و اباالخطاب است. از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) بود و دارای عقیده‌ای صحیح؛ سپس ادعای اموری قبیح و چیزی که موجب طرد و لعن است کرد؛ مانند ادعای نبوت و غیر آن. بعضی اشقیا هم با وی همراه شدند. پس مردم بر عقاید وی مطلع شدند و او و پیروانش را کشتند و خطابیه به وی منسوب هستند و ذم در حق وی فراوان وارد شده است.
کشی از ابراهیم بن ابی‌اسامة نقل کرده که گفت: شخصی به امام صادق (علیه‌السلام) گفت: آیا نماز مغرب را تأخیر بیندازم تا ستاره‌ها آشکار گردند؟ حضرت فرمود: خطابی هستی؟! جبرئیل نماز را بر رسول خدا نازل کرد؛ هنگامی که قرص آفتاب سقوط کرد.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 10:01:00 ب.ظ نظرات
26ام تیر 1402

واقفیه

265 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)


کسانی هستند که بر امام کاظم (علیه‌السلام) توقف کردند و گاهی هم به آن‌ها ممطوره گفته می‌شود و علت وقوف آن‌ها بر امام کاظم این بود که گمان می‌کردند او قائم منتظر است.


۱۸.۱ - دیدگاه نوبختی

نوبختی می‌گوید: سران اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) بر امامت امام کاظم (علیه‌السلام) ثابت بودند تا این‌که تمام کسانی که معتقد به امامت عبدالله بن جعفر (فطحیه) بودند به عقیدة آن‌ها بازگشتند. پس همگی بر امامت موسی بن جعفر اجتماع کردند، سپس عده‌ای از کسانی که به موسی بن جعفر اعتقاد داشتند، بعد از وفات آن حضرت در زندان رشید پنج فرقه شدند. پس عده‌ای گفتند که او مرده است و خدا او را به سوی خویش بالا برده و هنگام قیامش او را باز می‌گرداند و به واقفیه نام گرفتند.


۱۸.۲ - علت پیدایش واقفیه

و شروع واقفیه این بود که نزد بعضی از شیعه ۳۰۰۰۰ دینار زکات اموالشان و آن‌چه در زکات بر آن‌ها واجب بود، جمع شده بود. پس آن مبالغ را به دو وکیل امام کاظم (علیه‌السلام) دادند: یکی حیان سراج و شخص دیگری که با او بود. حضرت کاظم (علیه‌السلام) در حبس بودند. پس با آن پول‌ها، خانه‌ها و غلاتی خریدند؛ سپس زمانی که امام کاظم فوت کردند و خبر به آن دو رسید، مرگ حضرت را انکار کردند و در شیعه پخش کردند که او نمی‌میرد؛ چون او قاضی است.
سپس عده‌ای از شیعه بر آن دو اعتماد کردند و کلام آن دو در میان مردم پخش شد تا زمان مرگ آن دو که وصیت کردند اموالشان را به ورثة امام کاظم بدهند و برای شیعه روشن شد که آن دو، این مطلب را به خاطر حرص مال گفته‌اند.

 

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 09:59:00 ب.ظ نظرات
26ام تیر 1402

فطحیه

207 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

آن‌ها به امامت دوازده امام اعتقاد دارند همراه با عبدالله بن افطح بن صادق (علیه‌السلام) که او را بین پدرش صادق (امام صادق (علیه‌السلام)) و برادرش (امام کاظم (علیه‌السلام)) داخل می‌کنند.

۱۷.۱ - بیان یک دیدگاه

و از شهید نقل شده است که او را بین امام کاظم و امام رضا (علیهماالسلام) داخل می‌کنند و او سر پهن بود و گفته شده پا پهن بود و این شبهه زمانی داخل آن‌ها شد که از ائمه (علیهم‌السلام) روایت کردند که امامت در فرزند بزرگ امام است. سپس عده‌ای از آن‌ها وقتی او را با مسائلی از حلال و حرام آزمودند و جوابی نداشت و زمانی که چیزهایی که سزاوار نیست از امام ظاهر شود، از او ظاهر گشت، از قول به امامت وی بازگشتند. و عبدالله هفت روز پس از پدرش فوت کرد؛ پس باقی آن‌ها (عده‌ای قلیل) از قول به امامت وی به قول به امامت ابی‌الحسن موسی (علیه‌السلام) معتقد گشتند.

 دیدگاه اشعری

ابوالحسن اشعری نام آن‌ها را عماریه ذکر کرده است و گفته است اصحاب این عقیده به رهبرشان که عمار نام دارد، منسوب هستند. و شاید مرادشان عمار بن موسی سابطی باشد که از رؤسای فطحیه است.

دیدگاه شیخ طوسی

شیخ طوسی گوید: عمار بن موسی ساباطی، فطحی بوده و کتاب بزرگ و خوب و معتمدی دارد.

 

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 09:57:00 ب.ظ نظرات
26ام تیر 1402

سمیطیه

35 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

و آن‌ها می‌گویند: امام پس از امام صادق (علیه‌السلام)، محمد بن جعفر و سپس امامت در فرزندان اوست و آن‌ها سمیطیه‌اند که منصوب به رئیس خود هستند که به او یحیی بن ابی‌سمیط گفته می‌شود.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 09:52:00 ب.ظ نظرات
26ام تیر 1402

اسماعلیه

227 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

اسماعیلیه می‌گویند: امامِ پس از امام صادق (علیه‌السلام)، فرزندش اسماعیل است. و آن‌ها دو گروه‌اند:

۱۵.۱ - گروه اول

یک فرقه از منتظران اسماعیل هستند. با وجود این‌که تاریخ‌نویسان بر مرگ اسماعیل در حیات پدرش اتفاق دارند.
نوبختی می‌گوید: «اسماعیلیه» فرقه‌ای است که گمان می‌کنند امام پس از امام جعفر بن محمد فرزندش اسماعیل بن جعفر است و مرگ اسماعیل را در حیات پدرش انکار می‌کنند و می‌گویند این مطلب از جهت تلبیس پدرش بر مردم بود؛ چون او بر فرزندش می‌ترسید؛ لذا او را از مردم غایب کرد؛ و گمان می‌کنند که اسماعیل نمی‌میرد تا مالک زمین گردد و قیام به امر مردم کند؛ و اوست قائم؛ چون پدرش برای امامت بعد از خود او را نشان داده است و آن را برای او آماده نموده و به آن‌ها خبر داده است که صاحب الامر اوست؛ و امام جز حق نمی‌گوید. هنگامی که مرگش ظاهر شد، دانستیم که راست گفته و اوست قائم و او نمرده است و این فرقة اسماعیلیة خالص هستند.


۱۵.۲ - گروه دوم

و فرقه‌ای می‌گوید: امام پس از امام جعفر صادق (علیه‌السلام) محمد بن اسماعیل بن جعفر است؛ چون جعفر فرزندش اسماعیل را برای امامت پس از خود منصوب کرده است؛ و زمانی که اسماعیل در حیات پدرش مرد، دانستیم که او اسماعیل را برای دلالت بر امامت فرزندش محمد بن اسماعیل منصوب کرده است و باطنیه از اسماعیلیه این قول را پذیرفته‌اند.
و آن‌ها قرامطه‌اند.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 09:50:00 ب.ظ نظرات
26ام تیر 1402

ناووسیه

184 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

پیروان مردی از اهل بصره هستند که به او فلان بن فلان ناووس گفته می‌شود.

۱۲.۱ - اعتقادات

آن‌ها به امامت امام صادق (علیه‌السلام) اعتقاد دارند. لکن گمان می‌کنند که او نمرده است و او مهدی است و از او نقل کرده‌اند که فرموده است: اگر کسی به سوی شما آمد که به شما از من خبری داد که مرا غسل داده است و کفن کرده است، او را تصدیق نکنید؛ به‌درستی که من همراه شما هستم، همراه شمشیر.


۱۳.۳ - دیدگاه اشعری

اشعری می‌گوید: آن‌ها معتقدند که جعفر بن محمد زنده است و نمرده و نمی‌میرد تا امرش ظاهر گردد. او مهدی قائم است؛ و این فرقه ناووسیه نام دارد. به نام رئیس خود ملقب گردیده‌اند که به او عجلان بن ناووس گفته می‌شود و از اهل بصره است.


۱۴.۳ - دیدگاه حمیری

و از مؤلفِ «الحور العین» (حمیری) ظاهر می‌شود که آن‌ها منسوب به روستای ناووس هستند.


۱۴.۴ - دیدگاه عموم شیعه

عموم شیعه معتقدند که امام پس از امام صادق (علیه‌السلام)، فرزندش امام کاظم (علیه‌السلام) است؛ الا این‌که در آن زمان چند فرقه دربارة موضوع امامت پس از امام صادق (علیه‌السلام) به وجود آمد و اینک اشاره‌ای به آن‌ها.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 09:49:00 ب.ظ نظرات
26ام تیر 1402

محمدیه

364 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

در این باره ابوالمنصور می‌گوید:

۱۳.۱ - دیدگاه ابوالمنصور

ابوالمنصور می‌گوید: این گروه منتظر محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی‌طالب هستند و مرگ و قتل وی را قبول ندارند و گمان می‌کنند او در کوهی سنگی از نواحی نجد است و مغیرة با گمراهی‌هایی که در تشبیه داشت، به اصحاب خود می‌گفت: مهدی منتظر، محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن است.

سپس ابراهیم بن عبدالله ـ برادر محمد ـ بر بصره استیلا یافت و برادر سومشان ـ ادریس بن عبدالله ـ هم بر بعضی از شهرهای مغرب استیلا پیدا کرد. این در زمان خلافت ابوجعفر منصور بود؛ پس منصور عیسی بن موسی را همراه سپاهی بزرگ به جنگ محمد بن عبدالله فرستاد و آن‌ها با محمد در مدینه جنگیدند و او را در معرکه کشتند. سپس عیسی بن موسی را به جنگ ابراهیم بن عبدالله فرستاد پس او را نیز در باخمری در شانزده فرسخی کوفه کشتند و ادریس بن عبدالله در مغرب مرد و عبدالله بن حسن (پدر این سه برادر) در زندان منصور درگذشت. قبر او در قادسیه، زیارتگاهی معروف است.

۱۳.۲ - وجه تسمیه

به این طایفه محمدیه می‌گویند، چون در انتظار محمد بن عبدالله بن حسن هستند.


۱۳.۳ - دیدگاه اشعری

ابوالحسن اشعری درباره آن‌ها می‌گوید: بعضی از رافضه قائل‌اند: امام پس از ابی‌جعفر، محمد بن عبدالله حسن است که در مدینه خروج کرد و گمان می‌کنند او مهدی است.


۱۳.۴ - دیدگاه علامه حلی

از علامه در «خلاصه» چنین برداشت می‌شود که مغیرة بن سعید در اوایل امر به سوی محمد بن عبدالله دعوت می‌کرده است.


۱۳.۵ - دیدگاه مشهور

اقول: شیخ در رجال خود محمد بن عبدالله را از یاران امام صادق (علیه‌السلام) دانسته، در سال ۱۴۵ هجری در مدینه به قتل رسید و ملقب است به نفس زکیه و اما عبدالله بن حسن را شیخ در رجالش از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) شمرده و ابن‌داوود او را از اصحاب امام باقر و صادق (علیه‌السلام) آورده و در عمدة الطالب آمده است: عبدالله، بی‌غل‌و‌غش است.
و این‌ها از اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم)، علیه کسانی که به زور حق را گرفته بودند، قیام کردند و دربارة آن‌ها حرف زیاد گفته شده است و این‌که آن‌ها ادعای امامت و رهبری کرده‌اند؛ ولی قضاوت قطعی احتیاج به بررسی کاملی دارد که از موضوع بحث خارج است.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 09:46:00 ب.ظ نظرات

1 3 4 5 ...6 ...7 8 9 10