محمدیه
در این باره ابوالمنصور میگوید:
۱۳.۱ - دیدگاه ابوالمنصور
ابوالمنصور میگوید: این گروه منتظر محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب هستند و مرگ و قتل وی را قبول ندارند و گمان میکنند او در کوهی سنگی از نواحی نجد است و مغیرة با گمراهیهایی که در تشبیه داشت، به اصحاب خود میگفت: مهدی منتظر، محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن است.
سپس ابراهیم بن عبدالله ـ برادر محمد ـ بر بصره استیلا یافت و برادر سومشان ـ ادریس بن عبدالله ـ هم بر بعضی از شهرهای مغرب استیلا پیدا کرد. این در زمان خلافت ابوجعفر منصور بود؛ پس منصور عیسی بن موسی را همراه سپاهی بزرگ به جنگ محمد بن عبدالله فرستاد و آنها با محمد در مدینه جنگیدند و او را در معرکه کشتند. سپس عیسی بن موسی را به جنگ ابراهیم بن عبدالله فرستاد پس او را نیز در باخمری در شانزده فرسخی کوفه کشتند و ادریس بن عبدالله در مغرب مرد و عبدالله بن حسن (پدر این سه برادر) در زندان منصور درگذشت. قبر او در قادسیه، زیارتگاهی معروف است.
۱۳.۲ - وجه تسمیه
به این طایفه محمدیه میگویند، چون در انتظار محمد بن عبدالله بن حسن هستند.
۱۳.۳ - دیدگاه اشعری
ابوالحسن اشعری درباره آنها میگوید: بعضی از رافضه قائلاند: امام پس از ابیجعفر، محمد بن عبدالله حسن است که در مدینه خروج کرد و گمان میکنند او مهدی است.
۱۳.۴ - دیدگاه علامه حلی
از علامه در «خلاصه» چنین برداشت میشود که مغیرة بن سعید در اوایل امر به سوی محمد بن عبدالله دعوت میکرده است.
۱۳.۵ - دیدگاه مشهور
اقول: شیخ در رجال خود محمد بن عبدالله را از یاران امام صادق (علیهالسلام) دانسته، در سال ۱۴۵ هجری در مدینه به قتل رسید و ملقب است به نفس زکیه و اما عبدالله بن حسن را شیخ در رجالش از اصحاب امام صادق (علیهالسلام) شمرده و ابنداوود او را از اصحاب امام باقر و صادق (علیهالسلام) آورده و در عمدة الطالب آمده است: عبدالله، بیغلوغش است.
و اینها از اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، علیه کسانی که به زور حق را گرفته بودند، قیام کردند و دربارة آنها حرف زیاد گفته شده است و اینکه آنها ادعای امامت و رهبری کردهاند؛ ولی قضاوت قطعی احتیاج به بررسی کاملی دارد که از موضوع بحث خارج است.