ولايت چيست و چه انواعي دارد؟ قسمت هشتم
یا رب
ولايت و قيموميت
با توجه به اين که ولايت، همان قيموميت است، چگونه مى توان آن را بر حاکميت سياسى فقيهان تطبيق کرد؟
در پاسخ اين پرسش، نخست بايد به پيش فرض آن نظر افکند که آيا به راستى مى توان ولايت را به رابطه ى قيمومت تفسير کرد و اين دو را يگانه انگاشت و آنگاه لوازم قيمومت رابه هرگونه ولايتى تعميم داد؟ در کدام مرجع موثّق، فرهنگ لغت يا متن فقهى معتبرى، ولايت به قيمومت تفسير شده است تا به آثار آن ملتزم گرديم؟ براى يافتن پاسخ و پى بردن به ماهيت و مفهوم ولايت شرعى، نخست بايد مفهوم ولايت را در لغت و کاربرد عرفى مشاهده کرد، آنگاه بايستى به سراغ دانش فقه و ابواب گوناگون آن رفت.
اما در لغت، چنان که پيش از اين آمد،[21] ولايت از ريشه ى «ولى» به معناى پيوستگى و قرابت است و معانى مختلفى مثل فرمان روايى، محبت، نصرت و سلطان براى آن ذکر کرده اند که ريشه ى اصلى واژه، با همان معناى لغوى، در تمامى اين معانى مشاهده مى شود. از ميان معانى يادشده، کاربرد ولايت در اِمارت و فرمان روايى، گستردگى و شيوع خاصّى دارد; به طورى که ادّعاى انصراف ولايت به اِمارت، سخنى صواب و منطبق بر استعمال عرفى است.[22]
اما در فقه با توجه به اين که ولايت در متون فقهى، باب و کتابى مخصوص به خود که تمام فروع و مسائل مرتبط با آن يک جا طبقه بندى شده باشد، ندارد، مى توان با شيوه ى استقرا، به تتبّع در نمونه هاى کاربرد ولايت و اقسام شرعى آن، در کتب فقهى پرداخت، تا آشکار گردد که يگانه انگارى ولايت با قيموميت چه حظّ و بهره اى از واقعيت را دارد؟
تحقيق کامل و فنّى در اين موضوع، گفتارى مفصّل و تخصّصى مى طلبد، از اين روى در اين مجال، تنها به اهمّ اقسام ولايت شرعى که در متون فقهى فقيهان طراز اول منعکس است، اشاره مى کنيم.
#ولایت