معتزله
معتزله یکی از فرقههای کلامی اهل سنت میباشد. این فرقه در مقابل اشعریه است.
۶.۱ - مؤسس معتزله
اصحاب ملل و نحل بر اینکه پایة اعتزال به واصل بن عطاء باز میگردد، اتفاق دارند. او در مجلس حسن بصری حاضر میشد. اکنون با استاد و شاگرد آشنا میشویم:
۶.۱.۱ - نام استاد
او حسن بن یسار است که کنیه پدرش ابوالحسن است، از اسرای منطقة میسان (در مراصد الاطلاع میسان منطقة وسیعی است که دارای آبادیها و نخل زیادی است در بین بصره و منطقه واسط، که مرکز میسان است و در این روستا قبر عزیز مشهور و معروف است و یهود به آن خدمت میکند.) و او و زوجهاش به مدینه منتقل گردیدند و حسن در حالی به دنیا آمد که دو سال از خلافت عمر بن خطاب باقی مانده بود. عمر بن خطاب در روز چهارشنبه، چهار روز به آخر ذی الحجة سنه ۲۳ هجری مورد حمله قرار گرفت و در روز یکشنبه صبح روز اول محرم سال ۲۴ هجری دفن گردید.
لذا حسن متولد ابتدای سال (۲۲ هجری) و یا اواخر سال (۲۱ هجری) است و در بصره ابتدای ماه رجب سال (۱۱۰ هجری) وفات یافت.
بنابراین بعد از عمر ۸۸ سال و چند ماه زندگی کرد.
و به احتمال قوی شبهاتی که در قلوب مسلمین اعم از صحابه و تابعین رویید، به وسیلة همین اسرا از محل ولادتشان به محل هجرتشان منتقل گردید؛ چراکه عراق و شام محل برخورد دو تمدن روم و ایران بود و عراقیها از فلسفة فارسی زرتشتیها متأثر بودند؛ همانطور که شامیها از افکار رومیها و کنیسهنشینان تأثیر میگرفتند؛ لذا معاشرت و ارتباط بین مسلمین سبب مطرح شدن بسیاری از مسائل و شبهاتی شد که مسلمین اول از آنها اطلاعی نداشتند. بعید نیست که حسن بصری هم در بعضی مجلات از پدرش ابیالحسن که اسیر میسان بود، تأثیر پذیرفته باشد.
۶.۱.۲ - نام شاگرد
نصوص بسیاری دلالت دارد بر اینکه شخصی بر حسن بصری داخل شد و گفت: ای امام دین! در زمان ما جماعتی ظاهر شدهاند که اصحاب کبائر را کافر میشمارند و گناه کبیره نزد آنها کفر است که به وسیلة آن از دین خارج میشود (و آنها وعیدیه خوارج هستند) و گروهی نیز اصحاب کبائر را تأخیر میاندازند و نزد آنها گناه کبیره به ایمان ضرر نمیزند و اصلاً بر مذهب آنها عمل، رکن ایمان نیست و میگویند: هیچ گناهی با ایمان ضرر نمیزند؛ همانطور که هیچ طاعتی با کفر نفع نمیبخشد (و آنها مرجئه هستند) پس تو چگونه برای ما در این مسئله حکم میکنی؟
حسن در این مسئله فکر کرد و پیش از آنکه جوابی دهد، واصل بن عطاء گفت: من نه میگویم مرتکب گناه کبیره، مؤمن مطلق است و نه کافر مطلق؛ بلکه جایگاهش بین این دو گروه است نه مؤمن است و نه کافر و سپس به کنار یکی از ستونهای مسجد رفت تا آنچه را به یاران ابیالحسن به عنوان جواب گفته است، تقریر نماید. پس حسن به او گفت: از ما کناره بگیر واصل، لذا او و یارانش معتزله نام گرفتند.
این چیزی است که شهرستانی (مؤلف ملل و نحل) میگوید و ممکن است صحیح باشد؛ ولکن آرای معتزله در آنچه به توحید و عدل و نفی صفات زائد از خداوند باز میگردد، از خطبههای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) اخذ شده است. ما این مطلب را در کتاب خود «بحوث فی الملل و النحل» ثابت کردهایم. اجمال مطلب این است که: واصل بن عطاء، شاگرد ابیهاشم بن محمد بن حنفیه بود و از بعض گذشتگان نقل شده است که سؤال شد علم محمد بن علی چگونه است؟ در جواب گفت: اگر میخواهی این را بدانی، به اثر او، واصل، نگاه کن.
و ابوهاشم نیز از پدرش محمد بن حنفیه و او از علی (علیهالسلام) یاد گرفته بودند. این گروه همگی به علی (علیهالسلام) منتسب هستند و از نظر او و خطبهها و کلمات او به وجود آمدهاند.
۶.۲ - اصول پنجگانه معتزله
۱. توحید: و مراد از آن یا نفی صفات زائد بر ذات خداوند تبارک و تعالی است، به معنی عینیت صفات، و نیابت ذات است از صفات، بنا بر فرق معهود بین این دو.
۲. عدل و نفی جبر از خداوند سبحانه.
۳. منزلتی بین دو منزلت یعنی مرتکب کبیره نه مؤمن است و نه کافر؛ بلکه منزلتی بین این دو دارد.
۴. وعد و وعید: به معنی لزوم عمل به وعد و وعید؛ لذا برای خداوند سبحان صحیح نیست به بندگان وعده بدهد، ولی عمل نکند و وعید بدهد، ولی عقاب نکند.
۵. امر به معروف و نهی از منکر.
۶.۳ - فرقههای معتزله
سپس معتزله به فرقههای مختلفی تقسیم شد؛ از جمله: واصلیه، هذلیه، خابطیه، بشریه، معمریه، مرداریه، ثمامیه، هشامیه، جاحظیه، خیاطیه، جبائیه، بهشمیه.
۶.۴ - بیان یک نکته
این طوایف و اشباه آنها که شهرستانی آنها را آورده است، مسالکی است که به مشایخ معتزله منسوباند. صحیح نیست که هر یک، فرقه و طایفهای به شمار آید؛ چون اختلاف بین مشایخ اندک بوده است و حق این است که معتزله را به دو دسته تقسیم کنیم: ۱. بغدادیه؛ ۲. بصریه.
و اختلاف بین این دو روش فکری بعد از اشتراک در اصول پنجگانه، کم نیست.