هرگاه وجودی عملکردی داشته باشد خارج از هرگونه نظم، طراحی و قابلیت پیشبینی، به خاصیت حاکم بر عملکرد این وجود، تصادف می گویند.
وجود تصادفی صرفاً یک فرض است. هیچ وجود تصادفی تا به حال مشاهده نشده است؛ بلکه اثبات وجود وجود تصادفی غیر ممکن است. نظم را می توان اثبات کرد؛ اما نمی توان اثبات کرد که آنچه ظاهراً نامنظم است، واقعاً از هیچ رابطه ای پیروی نمی کند(تمام رابطه های جهان در دستان ما نیست)
عملکرد تصادفی به گونه ی دیگری نیز تعریف می شود و آن این که هرگاه رفتار جسمی مستقل از فاکتور A باشد و امکان رخداد رفتارها در حیطه ای مشخص با هم برابر باشند، رفتار جسم نسبت به A تصادفی ست.
این نوع تصادف، تصادف حقیقی نیست و منظور از تصادف در فلسفه این نیست.
مثال: می خواهیم به هر سانتیمتر از یک خط کش عددی تصادفی و مستقل از طول بین 1 و6 نسبت بدهیم. برای هر سانتی متر خط کش یک بار چشم بسته تاس می اندازیم و عدد را ثبت می کنیم. عدد تاس، تابع وضعیت تاس در دست و چگونگی انداختن تاس است؛ و این ها هیچ یک تابع طول نیستند. از طرفی، امکان رخ داد شش وجه تاس برابرداست؛ لذا عمل ما یک عمل تصادفی(تصادف غیر فلسفی) محسوب می شود.
#فلسفه