«تایید قاعدهتوضیح قاعده»
2ام تیر 1399

رد قاعده

535 کلمات   موضوعات: فلسفه, کلام(عقاید), امامت

6

ابن سینا در فصل هفتم از کتاب اشارات و تنبیهات پس از ذکر افرادی از مشائیان که به اتحاد عاقل و معقول باور داشته‌اند، استدلال این افراد بر اتحاد عاقل و معقول را رد می‌کند. او در نمط نهم کتاب اشارات پس از اشاره به فرفوریوس و کتاب وی در باب اتحاد عقل و معقول، شدیداً سخن وی را رد می‌کند و تمام کتاب وی را امور مهمل می‌خواند. او علاوه بر این در طبیعیات شفاء نیز آشکارا اتحاد عاقل و معقول را رد می‌کند. ملاصدرا این تعبیرات را به دو دسته عام و خاص تقسیم کرده‌است. در دسته عام، اتحاد میان دو چیز به‌طور کلی و مطلق نفی شده‌است ولی در رده‌بندی خاص صرفاً اتحاد میان عاقل و معقول را رد می‌کند و نه هر اتحادی را. ابن سینا ابتدا اثبات می‌کند که اتحاد دو شیء را به چه معنایی فرض کنیم باطل است. وی ابتدا می‌گوید اگر اتحاد را به معنای این بگیریم که شیء حالتی را از دست می‌دهد و حالت جدیدی پیدا می‌کند، این سخنی درست است و اگر مراد از اتحاد ترکیب دوشیء و تبدیل شدن به یک شیء سوم باشد، باز هم این معنا بی اشکال است. از سوی دیگر این سینا معتقد است این دو معنا مورد نظر طرفداران اتحاد عاقل و معقول نیست، بلکه معنای مورد نظر آن‌ها این است که یک شیء درست بعینه تبدیل به شیء دیگر شود و وی این معنا را قبول نمی‌کند.

ابن سینا در رد این قول سه احتمال مختلف را مطرح می‌کند و هر سه را مردود می‌شمارد:

نخست، این که آن دو چیز پس از اتحاد باقی باشند و وجود داشته باشند. این فرض باطل است چون در اتحاد آن دو چیز باقی نمی‌مانند و اگر باقی باشند اساساً دیگر اتحادی در کار نیست.
دوم، آن که یکی از آن دو چیز باقی بماند و چیز دیگر از بین برود، که خودش دو قسم می‌شود. این قسم نیز به هر دو صورتش محال است؛ چرا که لازمه اتحاد این است که شیء اول اصلاً نابود نشود.
سوم، آن که هر دو شیء معدوم باشد که اصلاً خلاف فرض است.
این سینا نتیجه می‌گیرد که هیچ فرض معقولی را نمی‌توان برای اتحاد به این معنا در نظر گرفت.

در باب اتحاد نفس عاقل با معقول نیز این سینا به این باور دارد که اگر نفس با تعقل چیزی بتواند با آن متحد شود، آن گاه نفس قبل از اتحاد با آن چیز را در نظر می‌گیریم که آیا پس از عمل اتحاد کماکان بر حالت قبلی خود باقی مانده است یا این که پس از اتحاد، نفس تغییر کرده‌است. اگر نفس بر حالت قبل از اتحاد، حتی پس از اتحاد باقی مانده باشد، این باطل است؛ چرا که باعث می‌شود که تعقل و عدم تعقل یک چیز برای نفس امری واحد باشد که امر نامعقولی است. اما در حالت دوم تغییر نفس پس از اتحاد از دو حال خارج نیست، یا حالت پیشین را از دست داده و حالت جدیدی را گرفته‌است، که حالت معقولی است، ولی در آن اتحاد وجود ندارد. صورت دوم آن است که پس از تغییر و تعقل، ذات نفس معدوم شده باشد و چیز دیگری به وجود آمده باشد. در این جا هم اتحادی وجود ندارد چون در اتحاد هر دو شی باید موجود باشند.

#فلسفه #کلام #عقاید

توسط ن.ع   , در 03:31:00 ب.ظ


فرم در حال بارگذاری ...