شیعه
و در این مقام فرقههایی را ذکر میکنیم که نام آنها در کتب رجالی آمده است؛ اما احاطه به تمام فرق و عقایدشان موکول به کتب ملل و نحل میشود.
۸.۱ - شیعه شخص
شیعه شخص، به تابعین و یاران او میگویند و به یک نفر و دو نفر و بیشتر چه مرد و چه زن اطلاق میگردد. این اسم را برای کسانی که ولایت علی (علیهالسلام) و اهل بیت وی (علیهمالسلام) را پذیرفتهاند، غلبه پیدا کرده تا اینکه به صورت یک اسم خاص برای آنها در آمده است و جمع آن اشیاع و شیع است.
سپس گاهی شیعه اطلاق میگردد و از آن همین معنی که لغوی ذکر کرد، اراده میشود و گاهی بر کسی که علی (علیهالسلام) را در دین و مذهبش همراهی میکند، اطلاق میگردد. کسانی که رخصتها و تکالیف خود را از او و اولاد او میگیرند و معتقدند که او امام منصوص از جانب پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بر امت در روز غدیر خم و در جایگاههای دیگری که تاریخ آن را حفظ کرده و محدثین و غیر آنها ذکر کردهاند، میباشد.
۸.۲ - تشیع به معنای مطلق
تشیع بر معنی اول آن، همة مسلمین را در بر میگیرد. باستثنای خوارج و ناصبیها؛ چراکه همه مسلمانان ـ الا آنهایی که به آنها اشاره شد ـ علی (علیهالسلام) و اولاد او را دوست دارند و چهطور اینگونه نباشد؛ چراکه مودت او و مودت اهل بیت پیامبر از واجبات کتاب است.
خدای سبحان میگوید: «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى».
بله، درجات محبت و ولایت آنها به حسب اختلاف معرفت آنها به کمالات و مقامات اهل بیت (علیهمالسلام)، مختلف میگردد. هر کس که به آنچه امام شافعی در معرفت به مقامات آنها رسیده است برسد، در محبت آنها فانی و هالک میگردد.
شافعی میگوید:
یا اهل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن انزلــه
کفاکم من عظیم القدر انکم من لم یصل علیکم لا صلوة لـه
یعنی ای اهل بیت پیغمبر! دوستی شما واجبی است که خداوند در قرآن نازل کرده است، از عظمت شما همین بس که هر کس بر شما صلوات نفرستد، نمازش درست نیست.
(تعدادی از اعلام که از جملة آنها، الامام الحافظ ابن حجر در صواعق و نبهانی در شرف است، این شعر را به امام شافعی نسبت دادهاند).
۸.۳ - مراد از شیعه
مقصود از شیعه در محل بحث، هر کسی که علی و اهل بیت او را دوست میدارد نیست؛ بلکه کسی است که با علی (علیهالسلام) به عنوان امامت بیعت کند و معتقد باشد که او وصی مختار پیامبر اکرم است نه دیگران.
۸.۴ - مراد از فِرق شیعه
و اینکه هر کس بر علی در حکم پیشی جوید، به صورت غیر مشروع تقدم جسته است. این گروه در اصطلاح اصحاب مقالات و فِرق «شیعه» هستند.
و مسلمانان بعد از وفات پیامبر سه فرقه شدند و یک فرقه از بین رفت و دو فرقه باقی ماند.
۸.۴.۱ - دیدگاه نوبختی
نوبختی از اعلام قرن سوم (آن کسی که از فِرق اسلامی خیلی بحث کرده و به فِرق و عقاید آگاه است) میگوید: پیامبر از دنیا رفت؛ در حالی که ۶۳ سال داشت و نبوت او ۲۳ سال بود. و امت پس از وی سه فرقه گشتند:
۱. فرقهای که شیعه نام گرفت و آنها شیعه علی بن ابیطالب هستند. پس از او تبعیت کرده و به غیر او باز نگشتند، و تمام گروههای شیعه از آنها منشعب گشت.
۲. فرقهای که ادعای امامت و رهبری داشتند و آنها انصار بودند، و به گره زدن حکومت به سعد بن عبادة خزرجی دعوت میکردند.
۳. فرقهای که به ابوبکر بن ابیقحافه مایل شد و دربارة او این توجیه را ذکر کرد که: پیامبر بر خلافت شخصی تصریح نکرده و کار را به امت واگذار کرده است که هر که را خواستند برای خود برگزیند تا اینکه میگوید: اولین فرقه: شیعه است و آنها فرقة علی بن ابیطالب هستند که از زمان پیامبر و پس از آن به شیعة علی نامگذاری شدند. علامت آنها، عنایت به علی و اعتقاد به امامت وی بود؛ از جمله: مقداد بن اسود، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار بن یاسر و هر کس که مودت او با مودت علی (علیهالسلام) موافق باشد. آنها اولین کسانی از این امت هستند که به اسم تشیع نامگذاری شدند؛ چراکه اسم تشیع قدیمی است؛ مثل شیعه ابراهیم و موسی و عیسی و پیامبران (صلواتاللهعلیهماجمعین).
۸.۵ - اعتقادات شیعه
شیعه معتقد بود که علی (علیهالسلام) امام واجب الطاعة بعد از رسول الله است و اینکه بر مردم قبول از او و اخذ از او واجب است و اخذ از غیر او جایز نیست و او کسی است که پیامبر آنچه از علم که مردم بدان نیازمندند، نزد او نهاده است.
از جمله دین و حلال و حرام و جمیع منافی دین و دنیای مردم و ضررهای آن؛ و تمام علوم را چه آشکار آن و چه ریزهکاریهای آن را نزد او نهاده است و به امانت نزد وی سپرده و از او خواسته آنها را حفظ کند.
لذا مستحق امامت و نشستن در مقام نبی است؛ به خاطر عصمتش و حلالزاده بودنش و سابقه و علم و سخاوت و زهد و عدالتش در میان مردم و اینکه پیامبر بر او تصریح کرده و او را با نام و نسبش نشان داده و معین کرده است.
و امت را به امامت وی ملزم کرده و او را برای آنها به عنوان علم نصب کرده است و حکومت بر مؤمنین را برای او عهد و پیمان ساخت و او را از همة مردم به جان آنها سزاوارتر دانست و در موارد متعدد مثل غدیر خم و غیر آن به آنها فهمانید که جایگاه وی جایگاه هارون به موسی است؛ الا اینکه پیامبری بعد از او نیست. پس این دلیل امامت وی است.
۸.۶ - چگونگی انشعاب شیعه
شیعه بعد از رحلت پیامبر یک گروه بودند که حضرت علی (علیهالسلام) و اهل بیت وی (علیهمالسلام) را همراهی مینمودند تا زمانی که مصیبت طف به وقوع پیوست و امام پاک حسین بن علی (علیهالسلام) به دست ناکسان ستمکار از بنیامیه به شهادت رسید. پس عموم شیعیان معتقد شدند که امام منصوص بعد از حسین، فرزندش زینالعابدین و سیدالساجدین علی بن الحسین (علیهالسلام) (۳۶-۹۵ هجری) است.
و عدة قلیلی از آنها گفتند: امام بعد از او، محمد بن حنفیه فرزند امام علی بن ابیطالب (علیهالسلام) است و آنها معروف به کیسانیه هستند.
در پست بعدی تعریف انشعاب ها