«کیسانیهقول بغدادی در فرقه ها»
26ام تیر 1402

زیدیه

567 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

آن‌ها تابعان زید بن علی بن الحسین (۷۹-۱۲۱ هجری) هستند که علما بر جلالت و وثاقت و ورع و علم و فضل وی اتفاق دارند.

۱۰.۱ - شخصیت زید بن علی

شیخ مفید فرموده است: زید بن علی بن الحسین بعد از ابی‌جعفر (علیه‌السلام) چشم برادرانش و افضل آن‌ها بود. شیخ عابد، ورع، فقیه، بخشنده و شجاع بود که با شمشیر ظاهر شد. امر به معروف و نهی از منکر کرد و خونخواه امام حسین (علیه‌السلام) بود.
و شیخ در رجالش یک‌بار او را از یاران پدرش امام سجاد (علیه‌السلام) ذکر کرده و بار دیگر از یاران امام باقر (علیه‌السلام) و بار سوم از یاران امام صادق (علیه‌السلام) دانسته است و گفته او مدنی و تابعی است که در سال ۱۲۱ هجری به قتل رسید؛ در حالی که ۴۲ سال داشت.

و زمانی که خبر قتل عمویش به امام صادق (علیه‌السلام) رسید، گریست و گفت: «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ». عمویم را نزد خدا می‌دانم او خوب عمویی بود. او هم به نفع دنیای ما بود و هم آخرت ما. عمویم مانند شهدایی که با پیامبر و علی و حسن و حسین به شهادت رسیدند، شهید گشت.
این است نظر علما و پیشوایان ما دربارة زید مجاهد خونخواه و به دشمنی انداختن مفسدین و دروغ خیال‌پردازانی که شیعه را متهم به عدم دوستی و مودت زید خونخواه می‌کنند، اعتنایی نمی‌گردد. با وجود این‌که هیچ‌یک از علمای ما شک در زهد و ورع و خلوص و جهاد و ستیز او در راه خدا نکرده‌اند؛ و این‌که هدف او غیر از گرفتن حق از کسانی که به زور حق را به دست آورده بودند و تسلیم آن به اهلش، چیز دیگری نبود.
برای همین به اسم رضای آل‌محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) خروج کرد؛ ولی جاهلان گمان کردند که او خود را می‌خواهد.

۱۰.۲ - فرزند زید بن علی

فرزند او یحیی بن زید است که پدرش را توصیف می‌کند و می‌گوید: پدرم امام نبود؛ ولکن از سادات و کرام و زاهدان سادات بود و از مجاهدان فی سبیل الله بود.
راوی می‌گوید: به یحیی گفتم: پدرت ادعای امامت کرد و به عنوان مجاهد خروج کرد و از پیامبر دربارة کسی که به دروغ ادعای امامت کند، آمده است، پس گفت: ساکت باش. پدرم عاقل‌تر از آن بود که چیزی را که حقش نیست، ادعا کند و او می‌گفت: من به سوی رضای آل‌محمد (مرادش عمویم جعفر (علیه‌السلام) است) دعوت می‌کنم. راوی می‌گوید: پس او امروز صاحب این امر است.


۱۰.۳ - شهادت زید بن علی

زید در زمان هشام بن عبدالملک قیام کرد و پانزده هزار مرد از اهل کوفه با او بیعت کردند و به وسیلة آن‌ها علیه والی عراق که یوسف بن عمر ثقفی کارگزار هشام بن عبدالملک بود، خروح کرد و بیعت‌کنندگان او را در جنگ خوار کردند و جز عدة کمی با او باقی نماندند و با سپاه یوسف بن عمر جنگیدند تا این‌که همه کشته شدند و زید نیز کشته شد و شبانه مدفون گردید. سپس قبرش را شکافتند و او را به صلیب کشیده و سوزانیدند. [۳۵]

سپس فرزندش یحیی بن زید در زمان ولید بن یزید بن عبدالملک قیام کرد. پس نصر بن سیار (والی خراسان) به همراه فرماندة سپاهش (مسلم بن احوز مازنی) به مقابله با او پرداخت و او را کشت.
سپس بعد از این پدر و پسر، خروج‌های متعددی رخ داد. شیخ اشعری نام آن‌ها را در «مقالات» خود ذکر کرده است؛ همان‌طور که برای زیدیه شش فرقه ذکر نموده است که عبارت‌اند از: جارودیه، سلیمانیه، بتریه، نعیمیه، یعقوبیه، و فرقة ششمی که عقیدة آن‌ها را ذکر کرده، بدون این‌که آن‌ها را به اسم ذکر کند.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 09:42:00 ب.ظ


فرم در حال بارگذاری ...