حرکت جوهری 4
در نظر فیلسوفان مشّائی و کسانی که از این تفکر پیروی کرده اند، تحقق حرکت بر شش امر استوار است: مبداء حرکت؛ مقصد حرکت؛ موضوع حرکت که حرکت در او یا برای اوست و آن همان متحرک است؛ فاعل حرکت که محرک باشد؛ مسافتی که حرکت در آن واقع می گردد؛ و سرانجام زمان که حرکت به نوعی با آن منطبق است. از این شش امر، به ویژه موضوع حرکت و زمان، برای بحث ما اهمیت دارند. این موضوع همان جوهر است. زیرا چنانکه دیدیم، هر موجود خارجی برای فیلسوف مشّائی، یک جوهر است( اینکه در آغاز بحث جوهر و عرض را به صورت « کلی» تعریف کردیم، نباید موجب اشتباه شود، زیرا در این تفکر، جوهر، کلی ایست که جنس عالی به شمار می رود و در یک سلسله طولی رو به پایین، اندک اندک به جوهر خارجی عینی می رسد) . اگر تعریف حرکت را خروج تدریجی شیء از قوه به فعل بگیریم، حصول این فعل نیاز به موضوعی دارد که در آن اتفاق بیفتد و با وجود تغییراتی که عارض آن می گردد، همچنان ثابت بماند. زیرا اگر تغییری در این موضوع، یعنی جوهر حاصل شود، دیگر موضوعی برای خروج تدریجی باقی نمی ماند، و حال آنکه در آغاز شرط شده است که در تحقق حرکت باید شش شرط موجود باشند و موضوع هم یکی از آنهاست. پس جوهر، یعنی همان امری که حرکت برای آن اتفاق می افتد، یعنی متحرک، باید در خود ثابت باشد تا حرکت تحقق یابد. در غیر این صورت، آن چیزی که بالقوه است غیر از آن چیزی خواهد بود که بالفعل می شود. پس حرکت عرض است یعنی در اعراض است. جسم متحرک، خود متحرک بذاته نیست، جوهر ثابتی است که اعراض آن تغییر می یابند و از این رو حرکت جوهری نمی تواند وجود داشته باشد. این مبحث در کلّ نظام فلسفی/ جهان بینی مشّائی آثاری دارد و از لوازم این تفکر به شمار می رود( مثلاً اینکه موضوع حرکت نمی تواند امری بالفعل از همه جهت باشد، همچون عقل مجرد) که البته جای تفصیل آن اینجا نیست و همین قدر اشاره ای به آن کردیم.
اما برای ملاصدرا که با وجود پیروی از جنبه هایی از فلسفه مشّائی، هم از منابع فکری دیگر متأثر است و هم خود صاحب تعبیر و تفسیر ویژه ای از جهان است، حرکت جوهری نه تنها غیرممکن نیست، بلکه برای او اصلاً هر حرکتی حرکت جوهری است و سپس به تبع آن، حرکت عرضی موضوعیت پیدا می کند. یکی از این منابع فکری، آموزه های اسلامی است و تفسیر خاص ملاصدرا از قرآن کریم. وی آیات بسیاری را در تأئید حرکت جوهری یافته و تفسیر کرده و شاهد و دلیل بر نظریه ی حرکت جوهری آورده است. مثلاً در تفسیر« … کلَّ یومٍ هوَ فی شأنٍ» ، می گوید شؤون خداوند غیر از افعال او نیست و حدوث فعل از مبداء تام و ارتباط متغیر به ثابت قدیم، ممکن نیست مگر به نحو دوام و تجدّد ؛ و این همان معنی حرکت جوهری است. حاصل آنکه در اندیشه ی ملاصدرا نیز متناسب با کلّ نظام فلسفی/ جهان بینی او، حرکت جوهری معنی و ضرورت پیدا می کند چنانکه شرح آن خواهد آمد.