هدف از خلقت انسان از منظر دین و اندیشمندان اسلامی
بنامت یا ارحم الراحمین*
اجمالا نظر کلی دین و قاطبه علما و متکلمان را در این باب تقدیم می کنیم:
اولاً: هدف حيات طبيعي انسان، در مكتب دين، آماده شدن به جهت ورود به حيات حقيقي و ابدي است كه از همين زندگي مادي شروع ميگردد. از منظر اسلام، حيات و زندگي داراي دو جلوه اساسي است:
الف) جلوه پوچ زندگاني ؛ ب) جلوه حقيقي حيات
الف- جلوه پوچ حيات و زندگاني عبارت است از اينكه انسان، حيات خود را جز خواب و خور و لذت جويي نبيند و به چيزي غير از مظاهر دنيوي توجهي ننمايد. قرآن كريم اينگونه نگرش به حيات و زندگي را مورد سرزنش و ملامت قرار داده است، آنجا كه ميفرمايد: { وما الحياة الدنيا إلا متاع الغرور}؛(1) «و زندگي دنيا، چيزي جز سرمايه فريب نيست.» و نيز ميفرمايد: { اعلموا أنما الحياة الدنيا لعب ولهو وزينة وتفاخر بينكم وتكاثر في الأموال والأولاد}؛ (2) بدانيد زندگي دنيا تنها بازي و سرگرمي و تجمل پرستي و فخرفروشي در ميان شما و افزونطلبي در اموال و فرزندان است.»
ب- جلوه حقيقي حيات و زندگي آن است كه انسان به هدف واقعي خويش بينديشد و به حيات از افقي بالاتر از لذتجويي و بيبند وباري بنگرد و هدف را قرب به خداوند و لقا و فنا در ذات او بداند. قرآن كريم در اين باره ميفرمايد: { وما الحياة الدنيا إلا لعب ولهو و للدار الآخرة خير للذين يتقون أفلا تعقلون}؛(3) «زندگي دنيا، چيزي جز بازي و سرگرمي نيست. و سراي آخرت براي آنان كه پرهيزكارند، بهتر است، آيا نميانديشيد؟!» و نيز ميفرمايد: { بل تؤثرون الحياة الدنيا والآخرة خير وأبقي}؛(4) «ولي شما زندگي دنيا را مقدم ميداريد، در حالي كه آخرت بهتر و پايدارتر است.» همچنین فرموده: { ومن أراد الآخرة وسعي لها سعيها وهو مؤمن فأولئك كان سعيهم مشكورا}؛(5) «و آن كس كه سراي آخرت را بطلبد، و براي آن سعي و كوشش كند در حالي كه ايمان داشته باشد، سعي و تلاش او (از سوي خدا) پاداش داده خواهد شد.»
مقصود از آخرت در اين آيات كه بهتر از اين دنيا معرفي شده رسيدن به عالمي ديگر است كه مظهر رحمت تام الهي است و درجه اعلاي آن همان وصول به لقاي الهي و فناي در ذات اوست .لذا خداوند متعال ميفرمايد: { فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا ولا يشرك بعبادة ربه أحدا}؛(6) «پس هر كه به لقاي پروردگارش اميد دارد، بايد كارهاي شايسته انجام دهد، و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نكند.»
ثانیاً: در برخي از آيات قرآن كريم هدف (علت غائی) از خلقت جن و انس را عبادت قرار داده است. خداوند متعال ميفرمايد: { وما خلقت الجن والإنس إلا ليعبدون}؛(7) «من جن و انس را نيافريدم جز براي اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند).»
البته در اين كه معناي { ليعبدون} چيست؛ اختلاف است:
الف) ابن عباس آن را به معناي «ليعرفون» معنا كرده است؛ زيرا معرفت مقدم بر عبادت است.
ب) محتمل است كه { ليعبدون} به معناي رسيدن به عبوديت مطلقه و اذعان و اعتقاد به آن باشد، كه مطابق حديثي از امام صادقعليه السلام در «مصباح الشريعة» كنه آن ربوبيت است. و اين حالت همان حالت مقام فناي در ذات و لقاي الهي است، و با اهداف ديگر كه در قرآن به آن اشاره شده، مرادف بوده و سازگاري دارد.
ج) و نيز احتمال دارد كه مراد از (لیعبدون) همين عبادات روزمره؛ از قبيل نماز و روزه و … باشد كه با اين احتمال اعمال عبادي مقدمه براي رسيدن به «ذكر» يعني ياد خداست. چنانکه خداوند متعال ميفرمايد: { أقم الصلاة لذكري}؛(8) «نماز را براي ياد من به پا دار.»
بی شک، «ذكر» هدف غايي خلقت انسان نیست زیرا «ذكر» و يادآوري خداوند متعال، براي رسيدن به «يقين» است. چنانکه ميفرمايد: { واعبد ربك حتي يأتيك اليقين}؛(9) «و پروردگارت را عبادت كن تا يقين [مرگ] تو فرا رسد.» همچنین يقين نیز، هدف نهايي خلقت انسان نیست؛ زیرا در مرتبه يقين نیز، هنوز نفي دوئيت و تعدد نشده است، لذا انسان نميتواند به وحدت برسد، و لذا هنوز انسان به غايت نهايي از هدف نرسيده است، كه همان «لقا» الهي است، آنجا كه خداوند متعال ميفرمايد: { فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا ولا يشرك بعبادة ربه أحدا}؛(10) «پس هركه به لقاي پروردگارش اميد دارد، بايد كارهاي شايسته انجام دهد، و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نكند.»
نتیجه ای که از بحث پیش رو حاصل می شود اینکه مسلماً هدف نهایی از خلقت انسان، رسیدن به کمال حقیقی و مقام قرب و لقاء حضرت باریتعالی است.
روایات، نیز عموماً از همین زاویه به هدف خلقت انسان نگریسته اند که ان شاء الله در پست های بعدی به مواردی از آنها اشاره خواهیم نمود.
پاورقی______________________________________ ____________
1. سوره آل عمران، آيه 185.
2. سوره حديد، آيه 20.
3. سوره انعام، آيه 32.
4. سوره اعلي، آيه 16.
5. سوره اسراء، آيه 19.
6. سوره كهف، آيه 110.
7. سوره ذاريات، آيه 56.
8. سوره طه، آيه 14.
9. سوره حجر، آيه 99.
10. سوره كهف، آيه 110.