سوره عبس در مورد چه چيزي است؟
یا رب
سوره عبس در مورد چه چيزي است؟
1ـ عتاب شديد خداوند نسبت به كسى كه در برابر مرد نابيناى حقيقت جوبرخورد مناسبى نداشت .
2ـ ارزش و اهميت قرآن مجيد.
3ـ كفران و ناسپاسى انسان در برابر نعمتهاى خداوند.
4ـ بيان گوشه اى از نعمتهاى او در زمينه تغذيه انسان و حيوانات براى تحريك حس شكرگزارى بشر.
5ـ اشاره به قسمتهاى تكان دهنده اى از حوادث قيامت و سرنوشت مؤمنان وكفار در آن روز بزرگ .
نامگذارى آن به ((عبس )) به تناسب نخستين آيه سوره است .
برای روشن شدن سؤالات شما ترجمه و شأن نزول آیات را از کتاب “تفسیر نمونه"برای شما نقل می کنم:
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 - چهره درهم کشید و روی برتافت !
2 - از اینکه نابینائی به سراغ او آمده بود .
3 - تو چه میدانی شاید او پاکی و تقوی پیشه کند ؟
4 - یا متذکر گردد و این تذکر به حال او مفید باشد .
5 - اما آن کس که مستغنی است .
6 - تو به او روی میآوری !
7 - در حالی که اگر او خود را پاک نسازد چیزی بر تو نیست .
8 - اما کسی که به سراغ تو میآید و کوشش میکند ،
9 - و از خدا ترسان است ،
10 - تو از او غافل میشوی .
شان نزول :
این آیات اجمالا نشان میدهد که خداوند کسی را در آنها مورد عتاب قرار داده به خاطر اینکه فرد یا افراد غنی و ثروتمندی را بر نابینای حقطلبی مقدم داشته است ،
اما این شخص مورد عتاب کیست ؟
در آن اختلاف نظر است : مشهور در میان مفسران عامه و خاصه این است که : عدهای از سران قریش مانند عتبة بن ربیعه ، ابو جهل ، عباس بن عبد المطلب ، و جمعی دیگر ، خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) بودند و پیامبر مشغول تبلیغ و دعوت آنها به سوی اسلام بود و امید داشت که این سخنان در دل آنها مؤثر شود ( و مسلما اگر اینگونه افراد اسلام را میپذیرفتند گروه دیگری را به اسلام میکشاندند و هم کارشکنیهای آنها از میان میرفت و از هر دو جهت به نفع اسلام بود ) در این میان عبد الله بن ام مکتوم که مرد نابینا و ظاهرا فقیری بود وارد مجلس شد ،
و از پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) تقاضا کرد آیاتی از قرآن را برای او بخواند و به او تعلیم دهد ، و پیوسته سخن خود را تکرار میکرد و آرام نمیگرفت ، زیرا دقیقا متوجه نبود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) با چه کسانی مشغول صحبت است .
او آنقدر کلام پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) را قطع کرد که حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) ناراحت شد ، و آثار ناخشنودی در چهره مبارکش نمایان گشت و در دل گفت : این سران عرب پیش خود میگویند پیروان محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) نابینایان و بردگانند ، و لذا رو از عبد الله برگرداند ، و به سخنانش با آن گروه ادامه داد .
رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) بعد از این ماجرا عبد الله را پیوسته گرامی میداشت ، و هنگامی که او را میدید میفرمود :مرحبا بمن عاتبنی فیه ربی: مرحبا به کسی که پروردگارم به خاطر او مرا مورد عتاب قرار داد و سپس به او میفرمود : آیا حاجتی داری آنرا انجام دهم ؟
و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) دو بار او را در غزوات اسلامی در مدینه جانشین خویش قرار داد .
شان نزول دومی که برای آیات فوق نقل شده این است که این آیات درباره مردی از بنی امیه نازل شده که نزد پیامبر نشسته بود ، در همان حال عبد الله بن ام مکتوم وارد شد ،
هنگامی که چشمش به عبد الله افتاد خود را جمع کرد ، مثل اینکه میترسید آلوده شود و قیافه درهم کشیده و صورت خود را برگردانید ، خداوند در آیات فوق عمل او را نقل کرده ، و مورد ملامت و سرزنش قرار داده است ، این شان نزول در حدیثی از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است .
محقق بزرگ شیعه مرحوم سید مرتضی این شان نزول را پذیرفته است .
البته در آیه چیزی که صریحا دلالت کند که منظور شخص پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) است وجود ندارد تنها چیزی که میتواند قرینهای بر این معنی باشد خطابهائی است که از آیات 8 تا 10 این سوره آمده که میگوید : کسی که پیوسته ( برای شنیدن آیات خدا ) به سرعت سراغ تو میآید ، و از خدا میترسد ، تو از او غافل میشوی ! این چیزی است که بهتر از هر کس در مورد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) میتواند صادق باشد .
ولی به گفته مرحوم سید مرتضی قرائنی نیز در این آیات وجود دارد که نشان میدهد منظور شخص پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) نیست از جمله اینکه : عبوس بودن از صفات پیامبران مخصوصا پیغمبر اسلام نیست ، او حتی نسبت به دشمنان خود با چهره گشاده سخن میگفت ، تا چه رسد به مؤمنان حقیقت جو .
دیگر اینکه پرداختن به اغنیا و غافل شدن از فقرای حق طلب با اخلاق آن حضرت که در آیه 4 سوره ن به آن اشاره شده “و انک لعلی خلق عظیم” ( تو اخلاق عظیم و برجستهای داری) هرگز نمیسازد ، ( بخصوص اینکه معروف است سوره ن قبل از سوره عبس نازل شده است ) .
ولی به فرض که شان نزول اول واقعیت داشته باشد این مطلب در حد ترک اولائی بیش نیست : و کاری که منافات با مقام عصمت داشته باشد در آن مشاهده نمیشود .
زیرا اولا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) هدفی جز نفوذ در سران قریش ، و گسترش دعوت اسلام از این طریق ، و درهم شکستن مقاومت آنها ، نداشت .
ثانیا چهره درهم کشیدن در برابر یک مرد نابینا مشکلی ایجاد نمیکند چرا که او نمیبیند ، به علاوه عبد الله بن ام مکتوم نیز رعایت آداب مجلس را نکرده بود زیرا هنگامی که میشنود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) با گروهی مشغول صحبت است نباید سخن او را قطع کند .
ولی از آنجا که خداوند اهمیت فوق العادهای به محبت و ملاطفت کردن با مؤمنان مستضعف حقیقت طلب میدهد همین مقدار بیاعتنائی را در برابر این مرد مؤمن برای پیامبرش نمیپسندد و او را مورد عتاب قرار میدهد ، اینها همه از یک سو .
از سوی دیگر ، اگر به این آیات از زاویه حقانیت و عظمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) نگاه کنیم ، میبینیم در سرحد یک معجزه است ، چرا که رهبر بزرگ اسلام در کتاب آسمانی خود آنچنان مسؤولیت برای خود ذکر میکند که حتی کوچکترین ترک اولی ، یعنی بیاعتنائی مختصری نسبت به یک مرد نابینای حق طلب ، را مورد عتاب خداوند میبیند ، این دلیل زندهای است بر اینکه این کتاب آسمانی از سوی خدا است و او پیامبر صادق است ، مسلما اگر این کتاب از سوی خداوند نبود چنین محتوائی نداشت .
و عجبتر اینکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) طبق روایتی که در بالا آوردیم هر وقت عبد الله بن ام مکتوم را میدید به یاد این ماجرا میافتاد و او را بسیار احترام میکرد .
و از سوی دیگر این آیات میتواند بیانگر فرهنگ اسلام در بر خورد با مستضعفان و مستکبران باشد ، که چگونه مرد فقیر نابینای مؤمنی را بر آن همه اغنیا و سران قدرتمند مشرک عرب مقدم میشمرد ، این به خوبی نشان میدهد که اسلام حامی مستضعفان و دشمن مستکبران است .
در پایان این سخن بار دیگر تکرار میکنیم که مشهور در میان مفسران گرچه شان نزول اول است ولی باید اعتراف کرد که در خود آیه چیزی که صریحا دلیل بر این معنی باشد که منظور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسل� �م) است وجود ندارد