| «حدیث قدسی | حدیث قدسی» |
یا رب
به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد.
به من گفت: نرو که بن بست است.
گوش نکردم … و رفتم.
وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم,
پیر شده بودم…!

یلام مطب خوبی بوددوست عزیز
یه سر به وبلاگ منم بزنی خوشحال میشم اگرباتبادل لینک موافقی خبرم کن
عیدتم مبارک
یاعلی
…………
سلام دوست من. با کمال میل . بهتون سر هم خواهم زد ان شاءالله. در پناه خدا.
فرم در حال بارگذاری ...