هدف خلقت انسان از منظر برخی اندیشمندان اسلامی معاصر
*بنامت ای ارحم الراحمین*
1. امام خمینی ره: کمال نهایی انسان که هدف از آفرینش انسان نیز جز دستیابی بدان نیست، عبارت از عروج طائر قدسی روح به عالم ملکوت و لقاء خداوند سبحان است . و مادامی که سالک، از دوستی شهوات دنیوی و زندان وحشتناک طبیعت هیولانی خارج نگشته و قلب خود را با آب زندگی از علوم روحانی تطهیر نکرده و هنوز ذره ای از انانیت در وجود او باقی مانده، شهود جمال محبوب بدون حجاب و تا مرز اطلاق برای او امکان نخواهد داشت . (شرح دعای سحر، ص 285) و رسیدن به عالم قرب جز با بدر آوردن نعلین «شهوت و غضب » و ترک هوای نفس و گسستن از غیر برای پیوستن به حضور مولا میسور نخواهد بود .(همان، ص 281)
2. استاد شهید مرتضی مطهری ره: ما هرگز در قرآن به این منطق برخورد نمی کنیم که انسان آفریده شده است هر چه بیشتر بداند و هرچه بیشتر بتواند تا این که انسان وقتی دانست و توانست؛ خلقت به هدف خود برسد.بلکه انسان آفریده شده است که خدا را پرستش کند و پرستش خدا خود هدف است.اگر انسان بداند و هرچه بیشتر بداند و بتواند و هر چه بیشتر بتواند ولی مسأله شناخت خدا که مقدمه پرستش است و عبادت خداوند در میان نباشد انسان به سوی هدف خلقت گام برنداشته است و از نظر قرآن انسان سعادتمند نیست و انبیا هم آمده اند برای این که بشر را به سعادت که غایت سعادت از نظر آنها پرستش خداوند است،برسانند.
طبعا به این معنا در منطق اسلام هدف اصلی از زندگی جز معبود،چیز دیگری نمی تواند باشد.یعنی قرآن انسانی می خواهد بسازد و می خواهد به او هدف و آرمان دهد.هدف و آرمانی که فقط خداست و بس و هر چیز دیگر جنبه مقدمی دارد نه جنبه اصالت و استقلال و هدف اصلی.(نشریه اسوه، شماره 68، ص 4)
3. علامه طباطبائی ره: ایشان، در باب غرض خلقت آدمی سخنان فراوان و متنوّعی بیان فرموده اند که در این مجال، مختصراً به چند نمونه اشاره می کنیم:
الف- خداوند متعال می فرماید:« ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ، وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ. ـــــــــــ خدا نخواسته شما را دچار حرج کند، و لیکن خواسته است تا پاکتان سازد. »( مائده : 7) خداوند متعال در این فرمایش خود اعلام کرد که نقطه نهایى هدف از خلقت انسانها ، همان تشریع دین ، و به دنبالش تطهیر الهى است. … نها راه رسیدن انسانها به این هدف این است که نفس انسان را به انسان بشناسانند، و به این منظور او را در ناحیه علم و عمل تربیت کنند. … (ر.ک: ترجمه المیزان، ج3، ص: 89)
ب- غرض اصلی از خلقت انسان عبادت ( رسیدن به مقام عبودیّت ) است. « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ . ــــــــ من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند.»(الذاریات:56) امّا برای رسیدن به این مرتبه ، اهداف میانی دیگری نیز وجود دارند مثل امتحان. یعنی خدا انسان را خلق نموده تا او را امتحان نماید. … امتحان غرض اصلی نیست بلکه برای این است که انسانها استعدادهای خود را بروز دهند و خوب و بد از همدیگر شناخته شوند ،« لِیَمیزَ اللَّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّب» ؛ و عدّه ای به مقام عبودیّت برسند که آنها هدف اصلی خلقتند.(ر.ک: ترجمه المیزان، ج10، ص: 225)
4. علامه جعفری ره: ازنظر استاد هدف آفرینش انسان از نظر اسلام عبارت است از «رسیدن به کمال ممکن به واسطه ی شناخت حقیقی موجود برترین و نیایش و گرایش به مقام شامخ او» (آفرینش و انسان، ص 144). و در جایی دیگر هدف از آفرینش را در قالب حیات معقول چنین تبیین می کند: حيات معقول در مقابل حيات طبيعي محض است. حيات طبيعي محض چيزي جز زندگي حيواني نيست. مهار اين نوع زندگي به دست غرايز است و قواي انساني نيز در استخدام غرايز است و در چنين زندگي اي بسياري از استعدادهاي انساني ناشكفته مي مانند. تنازع براي بقاء اصل حاكم بر آن است. جهل و غفلت، خودمحوري، سودجويي، ازخودبيگانگي و سستي عواطف انساني برخي از آثار زندگي طبيعي محض است. در حيات معقول انسان از من طبيعي و خودمحور به سوي من حقيقي خود حركت ميكند. آدمي با راهنمايي عقل و فطرت به سوي كمال حقيقي خود سير ميكند. فرد در پرتو آگاهي، شخصيت مستقل و اصيل مييابد و از ارزشهاي حيات خويش آگاه است و بر طبق آنها عمل مي كند. در اين زندگي استعدادهاي مثبت انساني شكوفا ميشوند. …(محمد تقي جعفري، حيات معقول، ص 37، ترجمه و تفسير نهج البلاغه، ج 8 ، ص 188.)