مهدویت در قرآن و احادیث نبوی در آثار شهید مطهری قسمت یازدهم
یا رب
ماهیت قیام مهدی علیه السلام
برخی حوادث در دنیا وقتی که واقع می شود تنها جنبه انفجار دارد.مثل اینکه یک دمل در بدن شما پیدا می شود.این دمل باید برسد به حدی که یکدفعه منفجر شود.بنا بر این هر کاری که جلوی انفجار این دمل را بگیرد کار بدی است،اگر هم می خواهید دوا روی آن بگذارید باید یک دوایی بگذارید که این دمل زودتر منفجر شود.بعضی از فلسفه ها هم که برخی از سیستمهای اجتماعی و سیاسی را می پسندند طرفدار انقلاب به معنی انفجارند.به عقیده آنها هر چیزی که جلوی انفجار را بگیرد بد است.و لهذا می بینید بعضی از روشها و سیستمهای اجتماعی به طور کلی با اصلاحات اجتماعی مخالفند،می گویند:این اصلاحات چیست که شما می کنید؟!بگذارید اصلاح نباشد،بگذارید مفاسد زیاد شود،عقده ها و کینه ها زیاد شود،ناراحتی و ظلم بیشتر شود،کارها پریشانتر شود،پریشانی و پریشانی تا یکمرتبه از بن زیر و رو شود و انقلاب صورت گیرد.
فقه ما در اینجا وضع روشنی دارد.آیا ما مسلمانان راجع به ظهور حضرت حجت باید این جور فکر کنیم؟ باید بگوییم:بگذارید معصیت و گناه زیاد شود.بگذارید اوضاع پریشانتر گردد،پس امر به معروف و نهی از منکر نکنیم،بچه هایمان را تربیت نکنیم،بلکه خودمان هم برای اینکه در ظهور حضرت حجت سهیم باشیم العیاذ بالله نماز نخوانیم،روزه نگیریم،هیچ وظیفه ای را انجام ندهیم،دیگران را هم تشویق کنیم که نماز را رها کنید،روزه را رها کنید،زکات را رها کنید،حج را رها کنید،بگذارید همه اینها از بین برود تا مقدمات ظهور فراهم شود؟خیر،این بدون شک بر خلاف یک اصل قطعی اسلامی است،یعنی به انتظار ظهور حضرت حجت،هیچ تکلیفی از ما ساقط نمی شود،نه تکلیف فردی و نه تکلیف اجتماعی. شما در شیعه-که اساسا این اعتقاد از یک نظر اختصاص به دنیای تشیع دارد-تا چه رسد به اهل تسنن، یک عالم پیدا نمی کنید که بگوید انتظار ظهور حضرت حجت یک تکلیف کوچک را از ما ساقط می کند. هیچ تکلیفی را از ما ساقط نمی کند.این یک نوع[تفسیر از ظهور حضرت حجت]است.
نوع دیگر این است که صحبت رسیده شدن است نه صحبت انفجار،مثل یک میوه در صراط تکامل است.میوه موقعی دارد،چنانکه دمل هم موقعی دارد.ولی دمل یک موقعی دارد برای اینکه منفجر شود، و میوه یک موقعی دارد که برسد،یعنی سیر تکاملی خودش را طی کند و برسد به مرحله ای که باید چیده شود.مساله ظهور حضرت حجت بیش از آنکه شباهت داشته باشد به انفجار یک دمل،شباهت دارد به رسیدن یک میوه،یعنی اگر ایشان تاکنون ظهور نکرده اند،نه فقط به خاطر این است که گناه کم شده است،بلکه همچنین هنوز دنیا به آن مرحله از قابلیت نرسیده است،و لهذا شما در روایات شیعه زیاد می بینید که هر وقت آن اقلیت سیصد و سیزده نفر پیدا شد امام ظهور می کند.هنوز همان قلیت سیصد و سیزده نفر-یا کمتر یا بیشتر-وجود ندارد،یعنی زمان باید آنقدر جلو برود که از یک نظر هر اندازه فاسد شود،از نظر دیگر آنهایی که می خواهند حکومت را تشکیل بدهند و به تبع و در زیر لوای ایشان زمامدار جهان شوند پدید آیند.هنوز چنین مردان لایقی در دنیا به وجود نیامده اند.بله «تا پریشان نشود کار به سامان نرسد»اما پریشانی تا پریشانی فرق می کند.همیشه در دنیا پریشانی پیدا می شود،پشت سر پریشانی سامان پیدا می شود،بعد این سامان تبدیل به پریشانی می شود اما پریشانی در یک سطح عالیتر،نه در سطح پایین.بعد آن پریشانی تبدیل به یک سامان می شود،باز در یک سطح عالیتر از سامان اول.بعد آن سامان تبدیل به یک پریشانی می شود،باز پریشانی در یک سطح عالیتر. یعنی این پریشانی بعد از آن سامان،حتی بر خود آن سامان برتری دارد.لهذا می گویند حرکت اجتماع بشر حرکت حلزونی است،یعنی حرکت دوری ارتفاعی است،در عین اینکه اجتماع بشر دور می زند،در یک سطح افقی دور نمی زند،رو به بالا دور می زند.بله،مرتب سامانها به پریشانیها می گراید اما پریشانی ای که در عین اینکه پریشانی است در سطح بالاتر است.
بدون شک امروز دنیای ما یک دنیای پریشان و از هم گسیخته ای است،یک دنیایی است که الآن اختیار از دست زمامداران بزرگ درجه اول آن هم بیرون است،اما این یک پریشانی است در سطح جهان،با پریشانی در ده از زمین تا آسمان فرق می کند،با سامان یک ده هم از زمین تا آسمان فرق می کند،با سامان یک شهر هم از زمین تا آسمان فرق می کند.
بنابراین ما،هم رو به پریشانی می رویم و هم رو به سامان،در آن واحد.ما که رو به ظهور حضرت حجت می رویم،در آن واحد هم رو به پریشانی می رویم،چون از سامان به پریشانی باید رفت،و هم رو به سامان می رویم،چون پریشانی در سطح بالاتر است.کی در صد سال پیش-تا چه رسد به پانصد سال پیش-این افکاری که امروز در میان افراد بشر پیدا شده،پیدا شده بود؟!امروز دیگر روشنفکران جهان می گویند: یگانه راه چاره بدبختیهای امروز بشر تشکیل یک حکومت واحد جهانی است.اصلا در گذشته چنین فکری به مخیله بشر نمی توانست خطور کند.
پس چون ما در عین اینکه رو به پریشانی می رویم رو به سامان هم می رویم،لهذا اسلام هرگز دستور نمی دهد[که تکالیف را انجام ندهید.]اگر غیر از این بود دستور می داد که محرمات را ارتکاب کنید، واجبات را ترک کنید،امر به معروف و نهی از منکر نکنید،بچه هایتان را تربیت نکنید،بگذارید فساد بیشتر شود،شما که می روید دنبال نماز خواندن،روزه گرفتن،امر به معروف،تالیف کتاب،سخنرانی، تبلیغ،و می خواهید سطح تبلیغات را بالا ببرید،شما که می خواهید اصلاح کنید،ظهور حضرت حجت را تاخیر می اندازید.خیر،همین اصلاحات هم ظهور حضرت حجت را نزدیک می کند همان طور که آن پریشانیها نیز ظهور حضرت حجت را نزدیک می کند.ابدا مساله انتظار ظهور حضرت حجت نباید این خیال را در دماغ ما بیاورد که ما که منتظر ظهور هستیم پس فلان تکلیف-کوچک یا بزرگ-از ما ساقط است،هیچ تکلیفی از ما ساقط نمی شود.
مطالب دیگری هم هست که دیگر وقت ما منقضی شد و باید تدریجا به عرایض خودم خاتمه بدهم. مطلبی را برایتان عرض بکنم که آخرین مطلب من است:
#مهدویت