«منبع :کتاب گلهای آرام بخش نوشته مهدی رضائیساپورت»
30ام آبان 1393

من گفتم و مهدی فاطمه گفت....

238 کلمات   موضوعات: دل نوشته

بسم رب المهدي

شب جمعه بود ؛ گفت و گويي در لحظاتي ناب ، وارد شديم بر كريم ، با دستاني خالي از حسنات و قلبي تهي از سلامت .

گفتم : بِسمِ الله النُّور گفتا : اَلَّذي هُو مُدَبِّرَ الاُمور

گفتم: بِسمِ اللهِ النُّورِ النُّور گفتا: الذّي خَلَقَ النُّورَ مِن النُّور

گفتم: كيستي؟ گفتا: المَهدِي طاووسُ اهلِ الجَنَّة

گفتم: چه زيبا پاسخ مي دهي؟! گفتا: أنا ابنُ الدَلائِلُ الظاهِرات

گفتم: چگونه در برابر قدوم مباركتان ركوع كنم؟ گفتا: مَا أسئَلَكم عليهِ أجراً إلّا المَوَدَّةَ فِي القُربَي

گفتم:اين جان فدايتان،‌متاعي كه هر بي سر و پايي دارد گفتا: اللّهُم والِ مَن والاه و عَاد مَن عَاداه

گفتم: مولاجان مي خواهم شيريني وصال را بچشم. گفتا: تا تلخي فراق نچشي به شيريني وصال خرسند نگردي.

گفتم: مي خواهم محبوب حق تعالي شوم گفتا: تا ترك لذات طبيعي خيالي نكني محبوب حق تعالي نشوي.

گفتم: مي خواهم كارهايم رنگ خدايي داشته باشد گفتا: اگر دائم الحضور باشي كار خدايي كني.

گفتم: در مشكلات غوطه ورم گفتا: كليد حل مشكلات تضرع در نيمه شب است

گفتم: افضل اعمال كدامين است؟ گفتا: به فرموده جدم ( إنتِظارُ الفَرَج)

گفتم: سخنان جدتان را متذكر مي شويد؟ گفتا: كُنّا نورٌ واحد

گفتم: پايانمان چه مي شود؟ گفتا: العاقِبَة لِلمُتَّقين

گفتم: عزيزٌ عَليَّ أن أرَي الخَلقَ و لاتَري گفتا: غبار را پاك كن تا ببيني

گفتم: كي مي آييد؟ گفتا: إذا قَضي أمراً فإنَّما يَقولُ لَه كُن فَيَكون

گفتم: يا وَجيهاً عِندَ الله إشفَع لَنا عِندَ الله گفتا: إنَّا غَيرَ مُهمَلينَ لِمُراعاتِكُم


توسط ن.ع   , در 04:06:00 ب.ظ
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: برهاني كودهي [عضو] 
5 stars

اللهم عجل لولیک الفرج
…………..

سلام.اللهم عجل لولیک الفرج

1393/08/30 @ 16:38


فرم در حال بارگذاری ...