مصادرات
مصادرات یکی از اقسام مواد قیاس محسوب می شود.
منظور از مصادرات، قضایایی است که در آغاز هر علم، از دانشجوی آن علم خواسته می شود تا آن ها را (بدون دلیل) پذیرفته و مسلم بشمارد و دانشجو، گرچه این قضایا برایش بدیهی و خود بخود واضح و روشن نیستند، آن ها را می پذیرد.
این قضایا از آن جهت مصادرات (یعنی ضبط شده، مصادره شده) خوانده می شود که از طرف تعلیم یا از طرف بحث، خواسته می شود که آن ها را بدون دلیل بپذیرد؛ در حالی که این قضایا خود بخود واضح و بدیهی نیستند.
بر این اساس، مصادرات همان اصول موضوعه؛ یعنی اصول اولی و اساسی هر علم هستند که تمام آن علم بر آن ها بنا شده است؛ با این تفاوت که:
در جایی به این اصول، اصول موضوعه گفته می شود که متعلم آن علم، آن ها را از روی تسامح و حسن ظن به درستی آن ها و بدون هیچ شک و تردیدی می پذیرد. (گر چه دلیلی هم برای آن ندارد.)
اما در جایی به این اصول، مصادرات اطلاق می گردد که متعلم علم، آن ها را می پذیرد؛ در حالی که برایش واضح و بدیهی نیستند و وی آن ها را با شک و تردید قبول می کند و به درستی آنها یقین ندارد.
(یعنی نام اصول موضوعه و مصادرات، بر اساس این که دانشجوی علم، چگونه اصول اساسی و بنیادین هر رشته و علم را بپذیرد، معین می گردد.)
بنابراین مصادرات را این گونه تعریف می کنند:
__مصادرات قضایائی است که متعلم، در آغاز تعلیم می پذیرد تا بعد از آن، در علمی دیگر یا در همان علم اثبات شود.
این پذیرش اگر بادیده شک و تردید باشد، مصادرات نامیده شده و اگر از روی پذیرش قلبی و یا طیب خاطر و بدون شک و تردید باشد، اصول موضوعه خوانده می شود.
این نوع قضایا (مصادرات یا اصول موضوعه) تنها در مبادی علوم به کار می رود.__
برای مثال، در آغاز علم هندسه گفته می شود:
“بین دو نقطه مفروض، فقط یک خط مستقیم می توان رسم کرد"؛
و یا این قضیه که:
“خط مستقیم کوتاهترین خط بین دو نقطه است”
این قضایا نمونه ای از قضایای مصادرات یا اصول موضوعه هندسه (با تفاوتی که ذکر شد) هستند.
بدین ترتیب، مصادرات قضایای بدیهی نیستند؛ بلکه اصولی هستند که وضع شده اند تا حقایقی که مبتنی بر آنهاست استنباط شود. عقل به ناچار این اصول را مسلم می گیرد؛ زیرا در استنباط و کشف مطالب دیگر، محتاج به آنهاست.
#فلسفه #منطق #مصادرات