مخیلات
مخیلات یکی انواع مواد قیاس است.
منظور از مخیلات، قضایائی است که قوه خیال شنونده را بر می انگیزد و چون امور خیالی فدرت بسیار زیادی بر انسان دارند، این قبیل قضایا سبب بر انگیختن احساسات و عواطف شنوندگان شده و باعث ترغیب یا تنفر آن ها می شود.
به سخن دیگر ، منظور از به کار بردن این قضایا، تحریک احساسات شنونده و به تبع آن، ایجاد رغبت یا نفرت در او و به کاری برانگیختن او یا از کاری باز داشتن وی می باشد و چون منظور هر سخنران، امتناع و ترغیب مخاطبان و شنوندگان است، هر جا که هدف، تاثیر قوی در شنوندگان باشد، از قضایای تخیلی استفاده می کند.
به همین دلیل، قضایای مخیل یا تخیلی هرگز یقین آور نیستند.
برای مثال، این قضیه که:
“کسانی که در راه دفاع از میهن خود کشته شوند، وجودشان وجودی از طلا است و پس از مرگ به سرزمین سرسبز و پر از زیبایی می روند"، قضیه ای مخیله است؛ یعنی منظور از آن، تحریک سپاهیان به نبرد با دشمنان است.
این قضایا، مواد صناعات شعر و نیز خطابه را تشکیل می دهند و منشاء تاثیر آن ها در نفس، این است که معنا را توسط لفظ به گونه ای خیالی و دلربا تصویر می کنند.
به این ترتیب، تمام تشبیهات بدیع و مبالغه ها و اغراق ها و نیز مجاز و استعاره و دیگر فنون ادبی همه از همین قبیل و قضایای مخیله هستند و هر چه این قضایای خیال انگیز با ظرافت بیشتری به کار روند، تاثیر آن در نفس زیادتر شده و اگر وزن و قافیه یا سجع و دیگر صناعت های ادبی (مانند آنچه در اشعار به می رود) نیز به آن ضمیمه شود، بر تاثیر آن خواهد افزود؛ و هر گاه این جملات با صدایی دلنشین و همراه با آهنگ و نوایی مناسب با وزن و تخیل سروده شود، قطعا اثر آن دو چندان خواهد شد.
در تاریخ، نمونه های زیادی از تاثیر جملات شاعرانه و ادبی که به زیبایی ارائه شده اند بر شنوندگان آن ها، بر جای مانده است.
برای مثال، شعری که رودکی برای امیر سامانی خواند تا او را برای رفتن به سوی بخارا تحریک کند و امیر سامانی با شنیدن آن بدون کفش سوار بر اسب شد و شتابان به سوی بخارا حرکت کرد، نمونه ای از تاثیر قضایای مخیله در نفس و احساسات شنونده است.
#فلسفه #منطق #مخیلات