جنس و فصل در مفاهیم و حقایق بسیط
ماهیات بسیط خارجی، همچون اعراض، مادّه و صورت خارجی ندارند، در نتیجه دارای جنس و فصل واقعی هم نیستند، زیرا در بسایط، مابهالاشتراک عین مابهالامتیاز است، اما عقل در آنها مشترکات و مختصاتی را مییابد و به عنوان اجناس و فصول اعتبار میکند، آنگاه این اجناس و فصول را لابشرط در نظر میگیرد و مادّه و صورت عقلی برای آنها اعتبار میکند.
البته اجناس و فصول اعراض، هرچند از مادّه و صورت خارجی به دست نمیآیند، برای تعریف و تبیین اعراض به کار میروند و به همین سبب اجناس و فصول اعراض باید از اعراض باشند،همچنانکه فصول جواهر باید جواهر بسیط باشند،ولی همیشه فصل حقیقی، جوهر است، زیرا فصول اعراض، فصول واقعی نیستند.
← جنس نداشتن اجناس عالی
همچنین اجناس عالی جنس ندارند، و به حکم «مالا جنسله، لافصلله»، فصول مقوّم هم ندارند، هرچند میتوانند فصول مقسّم داشته باشند.
خواجه نصیرالدین طوسی عبارت «مالا جنسله، لافصل له» را برای بساطت وجود به کار برده، زیرا وجود بسیط است و اجزای حدی ندارد.
همچنین به گفته ابنسینا
جایز است افرادی یافت شوند که هیچگونه نوع و جنسی فوق آنها نباشد، البته به شرط اینکه هریک به ذات خود قائم باشند و هیچ فرد دیگری در خصایص آنها مشارک نباشد، مثل عقل اول.
← ممکن زوج ترکیبی از ماهیت و وجود
صدرالدین شیرازی
هر ممکنی را زوج ترکیبی از ماهیت و وجود دانسته و به این مطلب اشاره کرده است که اگر جایی حد تام نباشد، هیچیک از علل چهارگانه وجود نخواهند داشت،لذا چون عقل اول را از ممکنات و دارای ماهیت دانسته، فرض ابنسینا را نپذیرفته است، اما قبول دارد که مقصود از فراگیری وشمول مقولات این است که آنچه مرکب از جنس و فصل است، ذیل یکی از مقولات قرار میگیرد، ولی لازم نیست که تمام اجزای ماهیت تحت مقولات واقع شوند، زیرا لازمه این امر دور و تسلسل در تعریفات است و تعاریف باید در نهایت به اجناس عالی بسیط و فصول بسیط برسند.