«اقسام نوع اضافیمراتب‌ و اقسام‌ جنس‌ و فصل‌»
16ام تیر 1399

تعریف جنس‌ و فصل

556 کلمات   موضوعات: فلسفه, منطق, امامت

تعریف جنس‌ و فصل

این‌ دو اصطلاح‌ در مباحث‌ متعددی‌ از منطق ‌ و فلسفه ‌ به‌کار رفته‌ است‌، از جمله‌ در مباحث‌ کلی‌ و اقسام‌ آن‌، حمل ‌، تعریف ‌، صناعات‌ خمس‌ ، ذاتی ‌، مادّه‌ و صورت ‌، علیت ‌، مقولات ‌، وجود و حتی‌ مباحث‌ الفاظ ‌.

جنس‌ و فصل در کتاب‌ جدل ارسطو

نخستین‌ بار ارسطو در کتاب‌ جدل در تقسیم‌ کلیات‌ محموله‌ ( کلیات‌ خمس‌ )، جنس‌ و فصل‌ را از منظر مواضعِ جدل‌ بررسی‌ کرد.
بنا بر سخن‌ ارسطو جنس‌ و فصل‌ از محمولهایی‌ هستند که‌ موضوعشان‌ متقابلاً بر آن‌ها قابل‌ حمل‌ نیست‌ و این‌ دو از اجزای‌ حدِ موضوع‌ به‌ حساب‌ می‌آیند.

سه‌ معنی ‌برای جنس

به‌ نظر ارسطو و فرفوریوس
جنس به‌ سه‌ معنی‌ به‌ کار می‌رود: ۱) مابه‌ الاشتراک‌ افرادی‌ که‌ به‌ نحوی‌ به‌ یک‌ فرد منتسب‌اند و بین‌ خود آن‌ها نیز نسبتی‌ موجود است‌.
مثلاً، برخی‌ افراد، به‌ لحاظ‌ نسبت‌ با هرکول ‌، هرکولیان ‌ نامیده‌ می‌شوند. ۲) مبدأ پیدایش‌ هر چیز، خواه‌ خودِ شی‌ءِ مولِّد باشد خواه‌ مکانی‌ که‌ شی‌ء در آن‌ به‌ وجود آمده‌ است‌. ۳) مبدأ واحد و معقول‌ برای‌ تمام‌ انواع‌ مختلفی‌ که‌ تحت‌ آن‌ مندرج‌اند؛ به‌ عبارت‌ دیگر، محمول‌ ذاتی‌ای‌ که‌ به‌ حمل‌ «هوهو» بر امور متکثر، که‌ از حیث‌ نوع‌ با هم‌ اختلاف‌ دارند، قابل‌ حمل‌ است‌.
این‌ معنی‌ از جنس‌ مورد تحقیق‌ فلاسفه ‌ و منطقدانان‌ است‌ و به‌سبب‌ شباهت‌ با دو معنای‌ اول‌، جنس‌ نامیده‌ می‌شود.
به‌ نظر می‌رسد عبارات‌ فرفوریوس ‌، تفسیر معانی‌ مختلف‌ جنس‌ از نظر ارسطو باشد.


← تعریف‌ جنس‌ به‌ معنای‌ سوم‌

در تعریف‌ جنس‌ به‌ معنای‌ سوم‌، قید «حمل‌ بر کثیر» آن‌ را از جزئیات‌ حقیقی‌، قید «اختلاف‌ در انواع‌» آن‌ را از انواع‌ و عرضهای‌ خاص‌، و قید «به‌ حمل‌ هوهو» آن‌ را از فصول‌ و اعراض‌ عام‌ متمایز می‌سازد.
همچنین‌ در این‌ تعریف‌ از «نوع‌» استفاده‌ شده‌ است‌، زیرا جنس‌ و نوع‌ از امور متضایف‌اند .

 

وجوه‌ اشتراک‌ و اختلاف‌ جنس‌ و فصل

از جمله‌ وجوه‌ اشتراک‌ جنس‌ و فصل‌ اینهاست‌:
۱) هر دو بر افراد متعدد حمل ‌ می‌شوند.
۲) جنس‌ و فصل‌ چون‌ اجزای‌ حدی‌ هستند، مقول‌ به‌ تَواطُؤْ هستند، زیرا ماهیتْ امری‌ متواطی ‌ است‌ و تشکیک ‌پذیر نیست‌.
۳) اگر جنس‌ و فصل‌ زایل‌ شوند، آنچه‌ تحت‌ آنهاست‌، از بین‌ خواهد رفت‌.
۴) جنس‌ و فصل‌، هر دو، انواع‌ متعددی‌ دارند.
مثلاً، ناطق ‌، گرچه‌ انواعی‌ را که‌ جنس‌ شامل‌ آن‌ است‌ در برنمی‌گیرد و شامل‌ حیوانات‌ غیرناطق‌ نمی‌شود، مشتمل‌ است‌ بر ناطقهای‌ غیرحیوان‌ مانند فرشتگان‌.
۵) محمول‌ بر جنس‌ و فصل‌، بر انواعِ تحت‌ آنها هم‌ حمل‌ می‌شود.

۶) جنس‌ و فصل‌ از امور نسبی‌ و قیاسی‌اند.
به‌ گفته‌ ابن‌سینا ،
جنس‌ و فصل‌، فی‌نفسه‌ و بدون‌ قیاس ‌ با شی‌ء دیگر، جنس‌ و فصل‌ نیستند، بلکه‌ جنس‌ نسبت‌ به‌ انواعی‌ که‌ در آن‌ اشتراک‌ دارند، جنس‌ است‌ و همچنین‌ فصل‌ نسبت‌ به‌ ماهیتی‌ که‌ به‌ واسطه‌ آن‌ فصل‌، به‌ نحو ذاتی‌ از ماهیات‌ دیگر ممتاز می‌شود، فصل‌ است‌.

۷) به‌ نظر ابن‌سهلان‌ ساوی‌ ،
وصف ‌ مشترک‌ دیگر جنس‌ و فصل‌ این‌ است‌ که‌ الفاظ‌ مجازی‌، مستعار، غریب‌، غیرمصطلح‌ و نادر نمی‌توانند جنس‌ و فصل‌ باشند.
همچنین‌، جنس‌ و فصل‌ چون‌ اجزای‌ حدی‌اند باید اَعرف‌ از معرَّف‌ باشند.

← وجوه‌ اختلاف‌ جنس‌ و فصل‌ از نظر فرفوریوس‌

وجوه‌ اختلاف‌ جنس‌ و فصل‌ از نظر فرفوریوس اینهاست‌:
۱) جنس‌ شامل‌ کلیاتی‌ به‌ مراتب‌ بیشتر از فصل‌ است‌.
۲) جنس‌ بالقوه ‌ دربردارنده‌ فصل‌ است‌، چنانکه‌ حیوان‌ هم‌ شامل‌ حیوان‌ ناطق‌ و هم‌ شامل‌ حیوانات‌ غیرناطق‌ می‌شود.
۳) جنس‌ مقدّم‌ برفصل‌ است‌؛ ازاین‌رو، از بین‌ رفتن‌ جنس‌ موجب‌ از بین‌ رفتن‌ فصل‌ می‌شود، ولی‌ عکس‌ آن‌ صادق‌ نیست‌.
حتی‌ اگر تمامی‌ فصول‌ از بین‌ بروند، باز می‌توان‌ ماهیت ‌ جنسی‌ را تصور کرد.
۴) جنس‌ شبیه‌ ماده ‌ است‌ و فصل‌ شبیه‌ صورت ‌.

کلیدواژه ها: جنس_فصل, فلسفه, منطق
توسط ن.ع   , در 02:13:00 ب.ظ


فرم در حال بارگذاری ...