تأملاتی در مسأله اتحاد عقل و عاقل و معقول 7
ادله اثبات اتحاد عاقل و معقول
دلیل اول: (برهان تضایف)
به جرات مىتوان گفت مهمترین و در عین حال جنجالىترین و پیچیدهترین برهان که براى اثبات اتحاد عاقل به معقول ارایه شده، برهانى است موسوم به برهان تضایف این برهان را صدر المتالهین در اسفار (31) و مشاعر (32) بیان نمود و پس از وى مورد بحث ومناقشات فراوان واقع شد، برخى آن را ناتمام دانسته و برخى دیگر آن را برهانى متین و مستحکم به شمار آوردند و در مقام پاسخگویى به اعتراضات مخالفین بر آمدند. از جمله کسانى که برهان تضایف را ناتمام دانسته است، حکیم متاله محقق بارع ملا هادى سبزوارى است. حکیم سبزوارى در دو جاى شرح منظومه با صراحت این برهان را بى اعتبار مىخواند، یکى در بحث وجود ذهنى که مىگوید:
«و اما مسلک التضایف الذى سلکه صدرالمتالهین فى المشاعر و غیره لا ثبات هذا المطلب فغیر تام» (33)
دیگرى در مبحث علم واجب به ذات خود، که مىگوید:
«نعم قد استدل صدرالمتالهین - قدس سره - بتکافؤ المتضایفین فى المشاعر و غیره على اتحاد العاقل و المعقول فى العلم بالغیر ایضا، ولکن عندى انه لایثبت المطلوب بهذا.» (34)
همچنین در تعلیقه خود بر اسفار با چند دلیل، برهان تضایف را مخدوش مىکند. (35)
مرحوم علامه طباطبایى نیز در تعلیقهاى که بر اسفار دارند برهان تضایف را قاصر از اثبات مدعاى صدر المتالهین قلمداد مىکنند، و مىگوید:
«و اما ماذکره- قدس سره- من حدیث التضایف بین العاقل و معقول فقد قدمنا فى مباحث الوحدة و الکثرة ان التضایف من اقسام التقابل الذى هو غیریة ذاتیة، و ما هذا شانه لا یتحقق فى شىء واحد من حیث هو واحد.» (36)
و از اینرو، ایشان در کتاب نهایة الحکمة، دلیل دیگرى براى اثبات اتحاد عاقل و معقول اقامهمىکنند. (37)
استاد مصباح یزدى نیز در تعلیقه خود بر نهایة الحکمة، برهان تضایف را تضعیف مىکند و مىگوید:
«ان وصف المعقولیة مفهوم اضافى غیر داخل فى ذات شىء من الاشیاء و لا منتزع عنها الا باعتبار طرف هو عاقل لها، فالصورة العقلیة انما تکون بحیثیمکن ان تصیر معقولة…» (38)
اما بسیارى از حکیمان الهى نیز برهان تضایف را برهانى تام دانستهاند، و در مقام پاسخگویى به اعتراضات محقق سبزوارى و دیگران بر آمدهاند. آیة الله سید ابوالحسن رفیعى قزوینى رسالهاى مستقل در باب اتحاد عاقل به معقول تالیف نمود و در آن تقریرى نوین از برهان تضایف عرضه داشت. (39) دکتر مهدى حائرى در کاوشهاى عقل نظرى و علامه شهید مطهرى در کتاب شرح منظومه، هر کدام به طور مبسوط در این باره بحث کردهاند. استاد حسن زاده آملى نیز در کتاب اتحاد «عاقل به معقول» از این برهان جانبدارى کرده، اعتراضات محقق سبزوارى بر این برهان را پاسخ مىگوید، و سپس خود تقریرى متین و استوار از آن ارایه مىدهد. (40)