اهل حدیث
اهل حدیث کسانی هستند که در اصول و فروع به ظواهر عمل میکنند و عقل را در عقاید و معارف کنار میگذارند. سنت برای آنها اصل است، موافق عقل باشد یا مخالف عقل؛ و برای همین است که فریب بعضی ظواهر را خوردهاند تا جایی که برای خدا صورت و چشم و دست و انگشتان و پا و نفس و ساق، … اثبات کردهاند. فقط به خاطر اینکه در سنت وارد شده است، بدون اینکه سند حدیث و دلالت آن را بررسی کنند.
۳.۱ - دیدگاه سیوطی
اهل حدیث را فِرق مختلفی دانستهاند که سیوطی در «تدریب الراوی» ذکر کرده است که چند دستهاند:
۳.۱.۱ - مرجئه
یک عده «مرجئه» که معتقدند عمل جزء ایمان نیست و با ایمان هیچ معصیتی، ضرر نمیزند؛ کما اینکه با کفر هیچ طاعتی نفع نمیبخشد و یک عده «ناصبی» که آشکارا به دشمنی با علی (علیهالسلام) و اهل بیت او (علیهمالسلام) میپرداختند.
۳.۱.۲ - متشیع
و یک عده «متشیع» که علی و اولاد او را دوست میداشتند و ولایت را فریضهای میدانستند که قرآن برای آن نازل شده است یا اینکه برتری در امامت و خلافت را برای علی (علیهالسلام) میدیدند. و یک عده «قدری» که خوبیها و بدیها و معاصی بندگان را به خود آنها نسبت میدادند و افعال آنها را به خدا اسناد نمیدادند.
۳.۱.۳ - جهمی
و یک عده «جهمی» که هر صفتی را از خدا نفی میکردند و اعتقاد به مخلوق بودن قرآن و حدوث آن داشتند و یک عده «خارجی» که مسئله حکمیت را بر علی (علیهالسلام) اشکال میگرفتند و از علی (علیهالسلام) و عثمان و طلحة و زبیر و عایشه و معاویه تبری میجستند.
۳.۱.۴ - واقفی
و یک عده «واقفی» دربارة حکمیت یا حدوث قرآن و قدم آن چیزی نمیگفتند.
۳.۱.۵ - متقاعد
یک عده هم «متقاعد» که معتقد بودند باید بر علیه ائمه جور خروج کرد؛ ولی خودشان اقدام به این کار نمیکردند.
۳.۱.۶ - گروههای دیگر
و گروههای دیگری که عقاید دیگری داشتند و روزگار آنها را به فراموشی سپرد و آرا و مذاهب آنها را پایان بخشید و هنگامی که احمد بن حنبل به قلة امامت در عقاید رسید، اهل حدیث همه یک فرقه گردیدند و در زیر پرچم وی و اصولی که او از کتاب و سنت به دست آورده بود، جمع شدند.
۳.۲ - مصادر آرای اهل حدیث
در بین اهل حدیث قول به تجسم و تشبیه، آشکار شد. کما اینکه قول به جبر و سلب اختیار انسان نیز ظهور کرد، و هر کسی که بخواهد از آرای اهل حدیث، مطلع گردد، میتواند به مصادر زیر رجوع کند:
۱. رسالة احمد بن حنبل در عقاید اهل حدیث که به نام «السنة» چاپ شده است.
۲. رسالة اشعری در عقیدة اهل الحدیث. این رساله در باب دوم کتاب «الابانة» آمده است. و مشتمل بر ۵۱ اصل است و در کتاب دیگرش یعنی «مقالات الاسلامیین» صفحة ۳۲۰ و ۳۲۵ هم آورده است.
۳. آنچه ابوالحسین الملطی (ت ۳۷۷ هجری) از اصول در کتاب معروفش «التنبیه و الرد» آورده است.
۴. «العقیدة الطحاویة» که آن را ابوجعفر معروف به طحاوی مصری نوشته است و مشتمل بر ۱۰۵ اصل است.