صفحات: << 1 ... 59 60 61 ...62 ...63 64 65 ...66 ...67 68 69 ... 71 >>
8ام فروردین 1394یا رب
بلعم باعورا از علماي بنياسرائيل بود، و كارش به قدري بالا گرفت كه اسم اعظم ميدانست و دعايش به استجابت ميرسيد.
روايت شده: موسي ـ عليه السلام ـ با جمعيتي از بنياسرائيل به فرماندهي يوشع بن نون و كالب بن يوفنا از بيابان تيه بيرون آمده و به سوي شهر (بيتالمقدس و شام) حركت كردند، تا آن را فتح كنند و از زير يوغ حاكمان ستمگر عمالقه خارج سازند.
وقتي كه به نزديك شهر رسيدند، حاكمان ظالم نزد بلعم باعورا (عالم معروف بنياسرائيل) رفته و گفتند از موقعيت خود استفاده كن و چون اسم اعظم الهي را ميداني، در مورد موسي و بنياسرائيل نفرين كن. بَلْعَم باعورا گفت: «من چگونه در مورد مؤمناني كه پيامبر خدا و فرشتگان، همراهشان هستند، نفرين كنم؟ چنين كاري نخواهم كرد.»
آنها بار ديگر نزد بَلْعم باعورا آمدند و تقاضا كردند نفرين كند، او نپذيرفت، سرانجام همسر بلعم باعورا را واسطه قرار دادند، همسر او با نيرنگ و ترفند آنقدر شوهرش را وسوسه كرد، كه سرانجام بَلْعم حاضر شد بالاي كوهي كه مشرف بر بنياسرائيل است برود و آنها را نفرين كند.
بَلْعم سوار بر الاغ خود شد تا بالاي كوه رود، الاغ پس از اندكي حركت سينهاش را بر زمين مينهاد و برنميخاست و حركت نميكرد، بَلْعم پياده ميشد و آنقدر به الاغ ميزد تا اندكي حركت مينمود. بار سوم همان الاغ به اذن الهي به سخن آمد و به بَلْعم گفت: «واي بر تو اي بَلْعم كجا ميروي؟ آيا نميداني فرشتگان از حركت من جلوگيري ميكنند.» بَلْعم در عين حال از تصميم خود منصرف نشد، الاغ را رها كرد و پياده به بالاي كوه رفت، و در آنجا همين كه خواست اسم اعظم را به زبان بياورد و بنياسرائيل را نفرين كند اسم اعظم را فراموش كرد و زبانش وارونه ميشد به طوري كه قوم خود را نفرين ميكرد و براي بنياسرائيل دعا مينمود.
به او گفتند: چرا چنين ميكني؟ گفت: «خداوند بر ارادة من غالب شده است و زبانم را زير و رو ميكند.»
در اين هنگام بَلْعم باعورا به حاكمان ظالم گفت: اكنون دنيا و آخرت من از من گرفته شد، و جز حيله و نيرنگ باقي نمانده است. آنگاه چنين دستور داد: «زنان را آراسته و آرايش كنيد و كالاهاي مختلف به دست آنها بدهيد تا به ميان بنياسرائيل براي خريد و فروش ببرند، و به زنان سفارش كنيد كه اگر افراد لشكر موسي ـ عليه السلام ـ خواستند از آنها كامجويي كنند و عمل منافي عفّت انجام دهند، خود را در اختيار آنها بگذارند، اگر يك نفر از لشكر موسي ـ عليه السلام ـ زنا كند، ما بر آنها پيروز خواهيم شد.»
آنها دستور بلعم باعورا را اجرا نمودند، زنان آرايش كرده به عنوان خريد و فروش وارد لشكر بنياسرائيل شدند، كار به جايي رسيد كه «زمري بن شلوم» رئيس قبيلة شمعون دست يكي از آن زنان را گرفت و نزد موسي ـ عليه السلام ـ آورد و گفت: «گمان ميكنم كه ميگويي اين زن بر من حرام است، سوگند به خدا از دستو تو اطاعت نميكنم.»
آنگاه آن زن را به خيمة خود برد و با او زنا كرد، و اين چنين بود كه بيماري واگير طاعون به سراغ بنياسرائيل آمد و همة آنها در خطر مرگ قرار گرفتند.
یا رب
فرازی از فرمایشات حضرت امام خمینی(ره):افتخارم این است كه بسیجی ام
خبرگزاری فارس: حضرت امام خمینی(ره) می فرمودند: من همواره به خلوص و صفاى بسیجیان غبطه مىخورم و از خدا مىخواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا كه در این دنیا افتخارم این است كه خود بسیجىام. من تا آخر پشتیبان ارتش و سپاه و بسیج خواهم بود و تضعیف آنان را حرام مىدانم.

بسیج؛ الطاف جلیه خداوند
تشكیل بسیج در نظام جمهورى اسلامى ایران، یقینا از بركات و الطاف جلیه خداوند تعالى بود كه بر ملت عزیز و انقلاب اسلامى ایران ارزانى شد.
بسیج؛ شجره طیبه
بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمرى است كه شكوفههاى آن بوى بهار وصل و طراوات یقین حدیث عشق مىدهد. بسیج، مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهیدان گمنامى است كه پیروانش بر گلدستههاى رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر دادهاند.
بسیج؛ لشكر مخلص خدا
بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاك اسلامى است كه تربیتیافتگان آن، نام و نشان در گمنامى و بىنشانى گرفتهاند. بسیج، لشكر مخلص خداست كه دفتر تشكیل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نمودهاند.
بسیج؛ مصداق كامل ایثار
در حوادث گوناگونِ پس از پیروزى انقلاب خصوصاً جنگ، نهادها و گروههاى فراوانى بودند كه با ایثار و خلوص و فداكارى و شهادتطلبى، كشور و انقلاب را بیمه كردند، ولى حقیقتا اگر بخواهیم مصداق كاملى از ایثار و خلوص و فداكارى و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم، چه كسى سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود؟!
ثمره حضور بسیج و تفكر بسیجى در كشور
ملتى كه در خط اسلام ناب محمدى«ص» و مخالف با استكبار و پولپرستى و تحجرگرایى و مقدسنمایى است، باید همه افرادش بسیجى باشند و فنون نظامى و دفاعى لازم را بدانند، چرا كه در هنگامه خطر، ملتى سربلند و جاوید است كه اكثریت آن، آمادگى لازم رزمى را داشته باشد.
اگر بر كشورى نداى دلنشین تفكر بسیجى طنین اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الا هر لحظه باید منتظر حادثه باشیم. بسیج باید مثل گذشته و با قدرت و اطمینان خاطر، به كار خود ادامه دهد.
مسؤولین تنها با پشتوانه شما است كه مىتوانند به تمامى تشنگان حقیقت و صداقت اثبات كنند كه بدون آمریكا مىشود به زندگى مسالمتآمیز تو!م با صلح و آزادى رسید. حضور شما در صحنهها موجب مىشود كه ریشه ضدانقلاب در تمامى ابعاد از بیخ و بن قطع گردد.
افتخارم این است كه خود بسیجىام
من همواره به خلوص و صفاى بسیجیان غبطه مىخورم و از خدا مىخواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا كه در این دنیا افتخارم این است كه خود بسیجىام.(7) من تا آخر پشتیبان ارتش و سپاه و بسیج خواهم بود و تضعیف آنان را حرام مىدانم.
یا رب
نقش انگشتر معصومین و ائمه دین:
1-نقش انگشتر پیامبر ( ص ): محمد رسول الله بوده است . از دیدگاه اهل سنت انگشتر پیامبر در اختیار خلفای بعد از ایشان بوده است و در زمان عثمان این انگشتر به چاه دستشویی افتاده و به رغم آنکه سه روز در پی انگشتر چاه را گشته و آبش را کشیده اند اما هرگز پیدا نشده است. روایتی که به این مضمون ا شاره می کند بدین قرار است: حدثني أبى ثمامة عن أنس [رضى اللَّه عنه] قال: كان خاتم النبي صلى اللَّه عليه و سلم في يده، و في يد أبى بكر بعده، و في يد عمر بعد أبى بكر، [قال] :
فلما كان عثمان جلس على بئر أريس [قال] : فأخرج [الخاتم] فجعل يعبث به فسقط، قال: فاختلفنا ثلاثة أيام مع عثمان [فنزح] البئر فلم نجده . این در حالی است که گزارشهایی در تاریخ یافت می شود که بنابر آنها انگشتر پیامبر در دوران امام صادق در اختیار آن حضرت بوده است. امام صادق فرموده اند: إِنَّ عِنْدِي خَاتَمَ رَسُولِ اللَّهِ وَ دِرْعَهُ وَ سَيْفَهُ وَ لِوَاءَه .
2-نقش انگشتر امام علی (ع) : انگشتر عقیق امام علی ( ع ) چنین نقشی داشت: الله الملک و علی عبده ، در جای دیگر آمده است که نقش انگشتر امام، چنین بود: الملک لله. در عبارتی دیگر برای نگین انگشتری امام ،نوشته شده است: علی یومن بالله . در نقل دیگری نقش انگشتر امام را چنین نوشته اند: ماشاء الله لا قوة الا بالله استغفر الله . بالاخره طبرسی نقش انگشتر امام را نعم القادر الله گفته است.
3-نقش انگشتر حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا( س): امن المتوکلون بوده است.
4-نقش انگشتر امام حسن (ع): العزة لله گفته شده است، در نقل دیگری آمده است: الله اکبر و به استعین. در منابع دیگر نقل شده: حسبی الله .
5-نقش انگشتر سیدالشهداء امام حسین علیه السلام: حسبی الله بود. روایتی دیگر نقش نگین انگشتر امام چنین است: ان الله بالغ امره
6-نقش انگشتر امام سجاد، الحمدلله العلی العظیم بود. در روایت دیگری نقش انگشتر اما سجاد چنین نقل شده است: خزی و شقی قاتل الحسین بن علی (ع). در روایتی دیگر نقش انگشتر امام زین العابدین، ان الله بالغ امره ذکر شده است.
یا رب
نقش انگشتر معصومین و ائمه دین:
1-نقش انگشتر پیامبر ( ص ): محمد رسول الله بوده است . از دیدگاه اهل سنت انگشتر پیامبر در اختیار خلفای بعد از ایشان بوده است و در زمان عثمان این انگشتر به چاه دستشویی افتاده و به رغم آنکه سه روز در پی انگشتر چاه را گشته و آبش را کشیده اند اما هرگز پیدا نشده است. روایتی که به این مضمون ا شاره می کند بدین قرار است: حدثني أبى ثمامة عن أنس [رضى اللَّه عنه] قال: كان خاتم النبي صلى اللَّه عليه و سلم في يده، و في يد أبى بكر بعده، و في يد عمر بعد أبى بكر، [قال] :
فلما كان عثمان جلس على بئر أريس [قال] : فأخرج [الخاتم] فجعل يعبث به فسقط، قال: فاختلفنا ثلاثة أيام مع عثمان [فنزح] البئر فلم نجده . این در حالی است که گزارشهایی در تاریخ یافت می شود که بنابر آنها انگشتر پیامبر در دوران امام صادق در اختیار آن حضرت بوده است. امام صادق فرموده اند: إِنَّ عِنْدِي خَاتَمَ رَسُولِ اللَّهِ وَ دِرْعَهُ وَ سَيْفَهُ وَ لِوَاءَه .
2-نقش انگشتر امام علی (ع) : انگشتر عقیق امام علی ( ع ) چنین نقشی داشت: الله الملک و علی عبده ، در جای دیگر آمده است که نقش انگشتر امام، چنین بود: الملک لله[4] . در عبارتی دیگر برای نگین انگشتری امام ،نوشته شده است: علی یومن بالله . در نقل دیگری نقش انگشتر امام را چنین نوشته اند: ماشاء الله لا قوة الا بالله استغفر الله . بالاخره طبرسی نقش انگشتر امام را نعم القادر الله گفته است.
3-نقش انگشتر حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا( س): امن المتوکلون بوده است.
4-نقش انگشتر امام حسن (ع): العزة لله گفته شده است، در نقل دیگری آمده است: الله اکبر و به استعین. در منابع دیگر نقل شده: حسبی الله [11].
5-نقش انگشتر سیدالشهداء امام حسین علیه السلام: حسبی الله بود. روایتی دیگر نقش نگین انگشتر امام چنین است: ان الله بالغ امره
6-نقش انگشتر امام سجاد، الحمدلله العلی العظیم بود. در روایت دیگری نقش انگشتر اما سجاد چنین نقل شده است: خزی و شقی قاتل الحسین بن علی (ع).[14] در روایتی دیگر نقش انگشتر امام زین العابدین، ان الله بالغ امره ذکر شده است.
یا رب
1- آیا موضوع شرف اشمس نمودن انگشتر عقیق مبنای معنوی دارد؟
2- نصب انگشتر عقیق مورد تایید ائمه بوده؟
انگشتر به دست نمودن ازسنت های پسندیده ای است که در دین اسلام وجود دارد .علاوه بر انسان موجودات ديگر نيز تسبيح گوى خداوند هستنددر اين ميان برخى موجودات قابليت تسبيح بيشترى دارند. از آن جمله تعدادی از سنگهاى است که معروف ترین آن ها ، عقيق و فيروزه است به همين جهت همراه داشتن آنها در حقيقت همراهى ذكرگوى هميشگى با ماست و ثوابى نصيب ما مى شود
همانطور که می دانید روایات متعددی مبنی بر تاثیر انگشتر عقیق وجود دارد. از جمله از امام صادق (ع ) نقل شده :ما رفعت كف إلى الله أحب إليه من كف فيها عقيق (1)
هیچ دستی که برای دعا به سوی خدا بالا می رود، محبوب تر از دستی که در آن انگشتر عقیق باشد نیست.
ودر روايتی آمده است که اميرمؤمنان، انگشتر عقيق را براي حرز و دشمنان و بلاها در دست مي کرد.(2)
آثاري از جمله دفع فقر و بيماري ها و حفظ از گزند جانوران و ايمني از بلايا و كسب عزت و بزرگي وزياد شدن ثواب و فضيلت نماز برای انگشتر عقیق ذكر شده است.
انگشتر شرف الشمس همان انگشتري عقيق است که بر آن اسماي متبرکه نوشته شده است. بنابراين همان خواص و آثار انگشتر عقيق را دارد.در مورد نوشتن بر روی انگشتر روایات فراوانی داریم که حاکی از این است که بر روی نگین انگشتر هر یک از امامان چیزی نوشته شده بود محتوای بیشتر این عبارات، نشانگر تکیه و توکّل ائمّه اطهار (ع) بر خدای متعال و بندگی اوست و بدین وسیله مردم را نیز به این حقیقت دعوت می فرمودند. بنابراين داشتن انگشتر عقيق مستحب است و سند آن روايات زيادي از ائمه معصومين(ع) است.
یا رب
با سلام و احترام
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات
میخواستم بدونم اگه به جای ان شاء الله، ایشالا بگیم با توجه به اینکه نه تنها قصد هیچگونه هتک حرمت و … رو نداریم باشه چه حکمی داره؟
اگه ایشالا رو نه به نیت کلمه ان شااء الله بلکه به عنوان یک کلمه فارسی شده بگیم چی؟ (خیلی از کلمات هستن که وقتی وارد زبان دیگه میشن عوض میشن و جزئی از اون زبان میشن)
با تشکر
من مقلد آیت الله مکارم هستم.
——————————
سلام عليكم
طبق نظر آيت الله مكارم شيرازي:
اگر عرفا موجب هتك نام خداوند نشود، اشكالي ندارد.
پي نوشت:-استفتاء از دفتر آيت الله مكارم شيرازي ، قم
یا رب
آیا می دانید نوشابه های کوکاکولا و پپسی حاوی کبد جنین انسان هستند؟
در سایت اوباما ، خبرگزاری آسوشیتدپرس و روزنامه O’Collegian برای اولین بار این خبر را منتشر و عنوان کردند: شورتی بعد از این اظهارات ، پاسخی به تماسهای آنها برایتوضیح در مورد این مسئله نمیدهد. سرانجام رادیوی تولسا موفق شد با سناتور تماس بگیرد و اودر این مصاحبه عنوان کرد: تحقیقات نشان میدهد که این سه شرکت با استفاده از کبد جنینهای سقط شده ، به ایجاد طعم دهنده برای نوشیدنیهای خود اقدام میکنند.سناتور شورتی در این مصاحبه رادیویی همچنین عنوان کرد: “ما قصد نداریم اجازه دهیم که تولید این نوع کالاها در اوکلاهاما صورت بگیرد."براساس اذعان نشریات اسراییلی ، پپسی و نستله از حامیان مالی رژیم صهیونیستی هستند اما کمکهای پپسی از سال ۱۹۸۰ در پی تهدید دولتهای عربی به قطع خرید از این شرکت ، حالت مخفیانه پیدا کردالبته ناگفته نماند تا الان افشاگری های بسیاری از پیدا شدن موادی از نوشابه کوکا کولا شده که شامل مشتقاتی از کوکایین که باعث سرحالی میشه. مقداری الکل در بعضی ازمدلهای کوکا کولا/کوکاکولا و پپسی ، نجس و حرام هستند
به نوشته مجله فرانسوی “پوئن” ( Le Point ) تحقیقات “مؤسسه مصرف ملی فرانسه” نشان داد که در نوشابه های پپسی و کوکاکولا مقداری الکل وجود دارد.
این مجله دیروز چهارشنبه در این رابطه نوشت: در میان 10 نوع از نوشابه های موجود پپسی و کوکادر بازار ـ مانند “کوکاکولا زیرو” و “کوکا کولا لایت” ـ 10 میلی گرم الکل وجود دارد.
مجله پوئن افزود: وجود این مقدار الکل در نوشابه ها برای مسلمانان مشکل ایجاد نموده و این نوشیدنی ها را از لیست محصولات حلال خارج می کند.
یا رب
ینکه چرا و چه کسی نام «جوراب شلواری» های سابق را «ساپورت» نهاده و اصلا این نام از خارج کشور همراه با این جوراب شلواری های رنگ آمیری شده وارد شده یا خیر، موضوع بحث ما نیست.
داستان از این قرار است که از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواری هایی نمودند که منظره ی بدن نمای از زانو به پایین این پوشش ها قدری عجیب می نمود.
متاسفانه اقدامی در برخورد با این پوشش (که عملا شلوار را از زیر مانتو حذف کرده بود) از سوی هیچکدام از مبادی مسئول صورت نگرفت.
یکی از تحلیل های محتمل نیز این بود که حساسیت فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری و بهانه جویی دشمن برای شبطنت رسانه ای، دلیل جدی نگرفتن این آسیب اجتماعی می توانست باشد.
بهار 1392 از راه رسید و چشم مردم تهران منور به کوتاه تر شدن مانتوهایی شد که زیر آن هیچ برتن صاحبش نبود جز جوراب شلواری های سابق (که حالا نام ساپورت به خود گرفته بودند) و آرام آرام با حرکتی خزشی این ساپورت ها نه تنها آفتاب بیشتری به خود می دیدند بلکه رنگ ها و نقوش بیشتری را بر اندام باربی های تهرانی تجربه می کردند.
گاهی یک ساپورت «رنگ پا» بیننده را به اشتباه می انداخت که نکند فقط یک پیراهن بر تن فلان زن است و دیگر هیچ!
به هر روی..
پس از اعلام نتایج انتخابات خرداد 92 ، آمار ساپورتهایی که صاحبانشان مانتوها را نیز به کناری نهاده و پیراهنی کِشی و چسبان را روی ساپورت ها برتن می کردند شیب تندی به خود گرفت.
این تصاویر در فضای عمومی تهران براحتی قابل مشاهده است
حالا این روزها..
ساپورت های رنگارنگ در حال فتح خیابانهای تهران است.
اکنون به وفور دختران و زنانی در سطح شهر تهران دیده می شوند که پیراهنی کشی و مجلسی را (که هیچ ربط و شباهتی به مانتو ندارد و صرفا پیراهنی است که تا نیمی از نشیمنگاه امتداد دارد) بر تن داشته و پوشش تمامی نیم تنه ی تحتانی بدن را برعهده ی ساپورت نازک و گاها رنگ بدن خویش گذاشته اند.
روز گذشته برای دیدن فیلم «هیس!..دختر ها فریاد نمیزنند» به سینما پردیس رفته بودم تا یکی دیگر از فیلمهای سینمای مولف را ببینم.
انبوه زنان و دختران ساپورت پوشی که مردانشان با عضلات ستبر و بدنسازی شده (مردانی که حکماً به اندازه ی جوجه خروس هم غیور نبودند) دیده میشد و در این میان دخترکی با آرایشی غلیظ و موهایی افشان با ساپورتی مشکی خودنمایی می کرد چرا که با فونت نستعلیق سایز 90 و سفید روی ران ها و ساق پاهای خویش(بر روی ساپورت) اشعاری مورب و حالت ابر و باد ادبیاتی نوشته شده بود.
هرچه کردم نتوانستم قید خواندن اشعار بزنم.
دقیق تر شدم.
نوشته بود : شوش..جوادیه…راه آهن..شوش..میدان راه آهن…ترمینال جنوب..
نمی دانستم بخندم یا عصبانی شوم.
طراحی ابلیس کار خودش را برای کسانی که نمی خواهند به ساپورتها چشم بدوزند کرده بود..
چشم ها کنجکاو خواندن اشعار می شوند.
بعید نیست در آینده ی نه چندان دور که جدول متقاطع کلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران ایرانی در فضاهای عمومی شاهد باشیم.
نگرانم..
نگران شهرستان هایی که قرار است مورد حمله ی ساپورت ها قرار گیرند.
پروژه ی «حیازدایی» دشمن همچنان ادامه دارد و ما همچنان در غار اصحاب کهف خوابیم.
بسم رب المهدي
شب جمعه بود ؛ گفت و گويي در لحظاتي ناب ، وارد شديم بر كريم ، با دستاني خالي از حسنات و قلبي تهي از سلامت .
گفتم : بِسمِ الله النُّور گفتا : اَلَّذي هُو مُدَبِّرَ الاُمور
گفتم: بِسمِ اللهِ النُّورِ النُّور گفتا: الذّي خَلَقَ النُّورَ مِن النُّور
گفتم: كيستي؟ گفتا: المَهدِي طاووسُ اهلِ الجَنَّة
گفتم: چه زيبا پاسخ مي دهي؟! گفتا: أنا ابنُ الدَلائِلُ الظاهِرات
گفتم: چگونه در برابر قدوم مباركتان ركوع كنم؟ گفتا: مَا أسئَلَكم عليهِ أجراً إلّا المَوَدَّةَ فِي القُربَي
گفتم:اين جان فدايتان،متاعي كه هر بي سر و پايي دارد گفتا: اللّهُم والِ مَن والاه و عَاد مَن عَاداه
گفتم: مولاجان مي خواهم شيريني وصال را بچشم. گفتا: تا تلخي فراق نچشي به شيريني وصال خرسند نگردي.
گفتم: مي خواهم محبوب حق تعالي شوم گفتا: تا ترك لذات طبيعي خيالي نكني محبوب حق تعالي نشوي.
گفتم: مي خواهم كارهايم رنگ خدايي داشته باشد گفتا: اگر دائم الحضور باشي كار خدايي كني.
گفتم: در مشكلات غوطه ورم گفتا: كليد حل مشكلات تضرع در نيمه شب است
گفتم: افضل اعمال كدامين است؟ گفتا: به فرموده جدم ( إنتِظارُ الفَرَج)
گفتم: سخنان جدتان را متذكر مي شويد؟ گفتا: كُنّا نورٌ واحد
گفتم: پايانمان چه مي شود؟ گفتا: العاقِبَة لِلمُتَّقين
گفتم: عزيزٌ عَليَّ أن أرَي الخَلقَ و لاتَري گفتا: غبار را پاك كن تا ببيني
گفتم: كي مي آييد؟ گفتا: إذا قَضي أمراً فإنَّما يَقولُ لَه كُن فَيَكون
گفتم: يا وَجيهاً عِندَ الله إشفَع لَنا عِندَ الله گفتا: إنَّا غَيرَ مُهمَلينَ لِمُراعاتِكُم
<< 1 ... 59 60 61 ...62 ...63 64 65 ...66 ...67 68 69 ... 71 >>