«کلیات خمس در منطق چیست؟تقسیم بندی بدیهیات از دیدگاه خواجه نصیر چگونه است؟»
14ام دی 1397

دلالت بر چند قسم است؟ و معنای آنها چیست؟

739 کلمات   موضوعات: منطق

«دلالت»؛ یعنی چیزى به گونه‌اى باشد که علم به وجود آن موجب انتقال ذهن به چیز دیگرى شود مانند این‌که: به صدا در آمدن زنگ خانه می‌فهماند که کسى پشت در است. دلالت تقسیمات مختلفى دارد. یکی از این اقسام، دلالت التزامی است که خود دلالت التزامی به دلالت اقتضاء، دلالت تنبیه و به دلالت اشاره تقسیم می‌شود. در دلالت اشاره؛ نه اصل دلالت، مقصود متکلم است و نه درستی یا راستی کلام متوقف بر آن است، ولی این دلالت به حکم عقل و با دقت عقلى از کلام فهمیده می‌شود.

پاسخ تفصیلی
«دلالت»؛ یعنی چیزى به گونه‌اى باشد که علم به وجود آن موجب انتقال ذهن به چیز دیگرى شود مانند این‌که: به صدا در آمدن زنگ خانه می‌فهماند که کسى پشت در است. در این مثال؛ صداى زنگ «دال» است، وجود شخص پشت در منزل «مدلول» است، و این خصوصیتى که در صداى زنگ، موجب انتقال ذهن شنونده به وجود شخص پشت در شد را «دلالت» گویند.
دلالت تقسیمات مختلفى دارد از جمله: دلالت عقلى، دلالت طبعى، دلالت وضعى، دلالت تصورى، دلالت تصدیقى و … که هرکدام از این اقسام، خود تقسیمات دیگرى دارند.
دلالت‌های وضعی تقسیم به دلالت لفظی و غیر لفظی می‌شود، دلالت لفظی مانند دلالت لفظ آب بر مدلول آن، که همان آب واقعی و خارجی است و دلالت غیر لفظی همانند دلالت چراغ قرمز برای توقف در مکان‌های خاصی در خیابان‌ها.
متکلم وقتی صحبت می‌کند، برای رساندن معنایی که در ذهن دارد، از همین الفاظ استفاده کرده و به مدلول و معنای آن اعتماد می‌کند. برای نمونه؛ اگر بخواهد بگوید: «آب گوارا می‌خواهم»، همین الفاظ (آب و…) را به‌کار می‌گیرد و شنونده نیز با تکیه بر معنای الفاظ، همین برداشت را از کلام متکلم دارد. به آنچه لفظ بر آن دلالت دارد؛ منطوق کلام گفته می‌شود. که در این مثال، منطوق کلام همان درخواست آب گوارا است. به چنین منطوق واضحی، اصطلاحاً مدلول منطوقی صریح گفته می‌شود. در مقابل آن؛ مدلول منطوقی غیر صریح است که با تعریف انواع آن، بحث روشن‌تر می‌شود.
پس آنچه بر منطوق و مدلول غیر صریح دلالت دارد در یک تقسیم‌بندی بر دو دسته است:
1. دلالت تضمّنی: دلالت لفظ بر جزء معناى موضوعٌ له خودش دلالت تضمنى است؛ مانند دلالت لفظ بیع (فروختن) بر تملیک (به ملک دیگری در آوردن)، درحالی‌که بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم، یا مانند دلالت لفظ کتاب بر صفحه و یا جلد آن.
2. دلالت التزامی: این دلالت بر سه قسم است:
الف. دلالت اقتضائی: اگر متکلم در کلام خود، مطلبی را به صراحت بیان نکرده است ولی درستی و راستی (صدق) کلامش از جهت عقلی یا شرعی؛ بستگی به آن مطلب داشته باشد؛ به چنین دلالتی؛ دلالت اقتضاء گفته می‌شود، مثلاً در کلامی از پیامبر اسلام(ص) چنین رسیده است: «رفع عن امتی تسعه: الخطأ و النسیان و …»؛یعنی از امت من چند چیز برداشته شده است؛ از جمله خطا و نسیان! در حالی که می‌بینیم، مسلمانان مانند دیگر مردم؛ دارای خطا و نسیان (فراموشی) می‌شوند. پس اگر بخواهیم این کلام پیامبر(ص) را درست معنا کنیم باید بگوییم: از امت پیامبر مؤاخذه و عقابی که به خاطر خطا و فراموشی، مستحق آن بودند، برداشته شده است.
ب. دلالت تنبیه و ایماء: دلالتى که مقصود و مراد متکلم می‌باشد، اما صحت یا صدق کلام بر آن توقف ندارد و در عین حال، از سیاق کلام متکلم یقین می‌کنیم که آن دلالت را اراده کرده و یا بسیار بعید می‌دانیم که آن‌را اراده نکرده باشد، مثلاً اگر شخصی به رفیق خود ‏بگوید «من تشنه‌ام»، این کلام او اشاره به این مطلب دارد که: «برخیز و آب بیاور».
ج. دلالت اشاره: در این دلالت؛ نه اصل دلالت، مقصود متکلم است و نه صحت (درستی) یا صدق (راستی) کلام متوقف بر آن است، ولی این دلالت به حکم عقل و با دقت عقلى از کلام فهمیده می‌شود. به عبارت دیگر؛ مدلول دلالت اشاره، لازمه مدلول کلام است؛ مثلاً خداوند در یک آیه می‌فرماید: «حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً»؛ یعنی زمان بارداری و شیردهی بچه توسط مادر، 30 ماه است. از طرفی در آیه دیگر فرموده: «وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ»؛ در آیه اول؛ دوران بارداری و شیر دهی را سی ماه دانسته و در آیه دوم، مادرانی که می‌خواهند شیر دهی فرزندانشان را کامل کنند باید دو سال کامل (24 ماه) آنان را شیر دهند. در آیه اول «بارداری + شیر دهی» مساوی با سی ماه شد. در آیه دوم مدت شیر دهی را معیّن کرده است که 24 ماه است؛ بنابراین، اگر سی ماه را از بیست و چهار ماه کم کنیم، شش ماه می‌ماند که می‌شود همان (حداقل) دوران بارداری.

توسط ن.ع   , در 05:41:00 ب.ظ


فرم در حال بارگذاری ...