داستان ذوالقرنين
نام ذو القرنين در قرآن در دو مورد آمده است، و داستان او به طور فشرده در سوره كهف در ضمن 16 آيه (از آيه 83 تا 98) ذكر شده است.
درباره اين كه ذو القَرنين چه كسى بوده، مطالب گوناگونى گفته شده است، مانند:
1. او همان اسكندر مقدونى است كه فتوحات بسيار نمود، و كشورهاى بسيار را در زير سلطه خود آورد.[1]
2. يكى از پادشاهان يمن بود، كه به عنوان تُبَّع خوانده مىشد، كه جمع آن تبايعه است[2] طبق اين نظريه سد معروف مأرب كه در يمن بود از ساختههاى او است.
3. سومين و جديدترين نظريه اين كه ذو القرنين همان «كورش كبير» است[3] كه پانصد و سى سال قبل از ميلاد مىزيست.
نظريه اول و دوم داراى مدرك قابل ملاحظهاى نيست، قرائن و دلائل، نظريه سوم را تأييد مىكنند.[4] بنابراين با توجه به اين نظريه[5] داستان ذو القرنين را پى مىگيريم.
اما اين كه به او ذو القرنين (صاحب دو قرن) مىگفتند. باز مطالب گوناگون گفته شده است مانند:
1. زيرا او دو قرن زندگى وحكومت كرد.
2. زيرا به شرق و غرب عالم كه به تعبير عرب دو شاخ خورشيد است رسيد.
3. زيرا در دو طرف سر او برآمدگى مخصوصى بود.
4. زيرا تاج او داراى دو شاخ بود.
ذو القرنين از نظر قرآن داراى ويژگىهاى برجسته زير است:
1. خداوند اسباب پيروزىها را در همه ابعاد، در اختيار او گذاشت.
2. او سه لشكر كشى مهم كرد، نخست به غرب، سپس به شرق، و سرانجام به منطقهاى در شمال كه داراى تنگه كوهستانى است، او در هر يك از اين سفرها با اقوامى برخورد نمود.
3. او مردى با ايمان، عادل و مهربان و يار نيكوكار و دشمن ظالمان بود، از اين رو مشمول عنايات خاص خداوند گرديد.
4. او نيرومندترين و مهمترين سدها را كه در آن از آهن و مس زياد استفاده شده بود، به عنوان دژ، براى كمك به مستضعفان ساخت، بيشتر به نظر مىرسد كه اين سد در سرزمين قفقاز، ميان درياى خزر و درياى سياه، بين سلسله كوههاى آن جا هم چون يك ديوار بوده است.
5. در قرآن چيزى كه صراحت بر پيامبرى او داشته باشد نيست، ولى تعبيراتى ديده مىشود كه از علائم پيامبرى او خبر مىدهد، در روايات اسلامى به عنوان «عبد صالح» معرفى شده است.
6. دو قوم وحشى يأجوج و مأجوج كه در منطقه شمال شرقى زمين در نواحى مغولستان سكونت داشتند و داراى زاد و ولد زياد بودند، موجب هرج و مرج مىشدند، و براى حكومت كورش باعث مزاحمتها گشتند، و چنين به نظر مىرسد كه مردم قفقاز هنگام سفر كورش به آن منطقه، از كورش تقاضاى جلوگيرى از قتل و غارت آنها را كردند، و او نيز براى جلوگيرى از آنها به ساختن سد معروف ذو القرنين اقدام نمود.[6]
7. از امام صادق - عليه السلام - نقل شده: چهار نفر بر تمام دنيا حكومت كردند، دو نفرشان از مؤمنان بودند كه عبارتند از سليمان و ذو القرنين، و دو نفرشان از كافران بودند كه عبارتند از نمرود و بخت النصر.[7]