بررسی معنای سبیل در قرآن
یا رب
خداى تعالى در كلام مجيدش مكرر نام صراط و سبيل را برده، و آنها را صراط و سبيلهاى خود خوانده، با اين تفاوت كه بجز يك صراط مستقيم بخود نسبت نداده، ولى سبيلهاى چندى را بخود نسبت داده، پس معلوم مى شود: ميان خدا و بندگان چند سبيل و يك صراط مستقيم بر قرار است، مثلا در باره سبيل فرموده: (وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا،كسانى كه در راه ما جهاد كنند، ما بسوى سبيلهاى خود هدايتشان مى كنيم)[1]،
ولى هر جا صحبت از صراط مستقيم به ميان آمده، آن را يكى دانسته است، از طرف ديگر جز در آيه مورد بحث كه صراط مستقيم را به بعضى از بندگان نسبت داده، در هيچ مورد صراط مستقيم را بكسى از خلايق نسبت نداده، بخلاف سبيل، كه آن را در چند جا بچند طائفه از خلقش نسبت داده، يك جا آن را برسولخدا (ص) نسبت داده، و فرموده: (قُلْ هذِهِ سَبِيلِي، أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ[2]،بگو اين سبيل من است، كه مردم را با بصيرت بسوى خدا دعوت كنم)،
جاى ديگر آن را به توبهكاران نسبت داده و فرموده:
(سَبِيلَ مَنْ أَنابَ إِلَيَّ، راه آن كس كه بدرگاه من رجوع كند)، و در سوره نساء آيه (115) آن را به مؤمنين نسبت داده، و فرموده: (سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ).
از اينجا معلوم ميشود كه سبيل غير از صراط مستقيم است، چون سبيل متعدد است، و باختلاف احوال رهروان راه عبادت مختلف ميشود، بخلاف صراط مستقيم، كه يكى است، كه مانند بزرگراهى است كه همه راههاى فرعى بدان منتهى ميشود، هم چنان كه آيه:
(قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ، يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ، سُبُلَ السَّلامِ، وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ، وَ يَهْدِيهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ، از ناحيه خدا بسوى شما نورى و كتابى روشن آمد، كه خدا بوسيله آن هر كس كه در پى خوشنودى او باشد به سبيلهاى سلامت راهنمايى نموده و باذن خود از ظلمتها بسوى نور بيرون مى كند، و بسوى صراط مستقيمشان هدايت مى فرمايد)[3]
بان اشاره دارد، چون سبيل را متعدد و بسيار قلمداد نموده، صراط را واحد دانسته است، حال يا اين است كه صراط مستقيم همه آن سبيلها است، و يا اين است كه آن سبيلها همانطور كه گفتيم راههاى فرعى است، كه بعد از اتصالشان بيكديگر بصورت صراط مستقيم و شاه راه در مى آيند.[4]
[1] - سوره عنکبوت، آیه69.
[2] - سوره یوسف،آیه108.
[3] - سوره مائده،آیه15
[4] - ترجمه الميزان، ج1، ص 49-50.
سبيل در قرآن بر دوازده وجه است :
1- بمعنى طاعت چنان كه در سورة البقره است: مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ اى فى طاعة اللَّه.
همانست كه جاى ديگر گفت: وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ. جاى ديگر:
الَّذِينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ اى فى طاعة اللَّه.
2- بمعنى بلاغ است، چنان كه در آل عمران گفت: مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا اى بلاغا.
3- بمعنى مخرج است، چنان كه در بنى اسرائيل گفت: انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا يعنى مخرجا. و مثل اين در سورة الفرقان است و در سورة النساء: أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا يعنى مخرجا من الحبس.
4- سبيل بمعنى مسلك است، چنان كه در سورة النساء گفت:
إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِيلًا اى بئس مسلكا. نظير اين در بنى اسرائيل:
وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِيلًا.
5- بمعنى علّت است، چنان كه در سورة النساء گفت: فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا. اى علّة.
6- بمعنى دين است، چنان كه در سورة النساء گفت: وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ يعنى غير دين المؤمنين. نظير اين هم درين سورة: وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا يعنى دينا، و در سورة النحل گفت: ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ يعنى الى دين ربّك.
7- سبيل است بمعنى الطّريق الى الهدى، چنان كه در سورة النساء گفت: وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا يعنى الى الهدى: در غسق گفت: وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِيلٍ يعنى الى الهدى.
8- بمعنى حجّت است، چنان كه در سورة النساء گفت: وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا يعنى حجّة، جايى ديگر گفت: فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا اى حجّة.
9- سبيل بمعنى طريق است، چنان كه در سورة النساء گفت: لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا اى لا يعرفون طريقا الى المدينة، و در سورة القصص گفت:
عَسى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَواءَ السَّبِيلِ يعنى قصد الطّريق الى مدين.
10- بمعنى عدوان است، چنان كه در سورة غسق گفت: وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ اى من عدوان.
11- بمعنى ملّت است، چنان كه در سورة يوسف گفت: قُلْ هذِهِ سَبِيلِي اى ملّتى.
12- بمعنى اثم است، چنان كه در آل عمران گفت: لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ. اى اثم، و در سورة التوبة گفت:
ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ يعنى من اثم فى القعود عن الغزو و بالعذر.
___________________
كشف الأسرار و عدة الأبرار، ج2، ص: 623