صفحات: << 1 ... 60 61 62 63 64 ...65 ...66 67 68 ...69 ...70 71 >>
23ام خرداد 1393یا رب
امروز نگاه میلیاردها انسان، به مستطیل سبز سائوپائولوی برزیل خیره می شود تا یکی از بزرگترین رویدادهای ورزشی دنیا را به صورت زنده تماشا کنند! رونالدو، مسی، نیمار، برزیل، آلمان، اسپانیا و… ایران! راستی به مرحله دوم صعود می کنیم یا نه؟! چه می شود فینال رؤیایی این جام جهانی، با آن جام طلایی و قشنگش! تمام اروپا و آمریکای شمالی و جنوبی غرق شور و شادی است، اما…
اما اینجا در قلب دنیای اسلام، در سوریه و در عراق، خون بپاست!
غوغایی است! مردمانش یکی یکی دو تا دو تا، نه، ده تا ده تا و صد تا و صد تا، همین طور مثل گوسفند سر بریده می شوند و کشته می شوند و تیغ برّان حرامیان تکفیری و وهابی و القاعده و النصرة و داعش و چه و چه، از خون این بیگناهان ستمدیده و مظلوم، لبریز و سیراب می شود!
تا دیروز می گفتیم این حرامی ها در صدها کیلومتر آن ور تر مشغول سر بریدن مردم بی گناه سوریه اند، حالا رسیده اند بیخ گوشمان و با تمام توان می خواهند دروازه های سامرا و کربلا را ویران کنند و بعدش هم…
این حرامیان جنازه صحابه های بزرگ پیامبر را یکی یکی از دل خاک درآوردند و جسارتها کردند و دزدیدند! وای بر ما اگر پای پلید این درّندگان خونآشام، به کربلا و سامرا برسد!
باور بفرمایید غلو نمی کنم و با ورزش و فوتبال و اینجور مسایل مخالفتی ندارم، اما نمی دانم چرا هر بار که المپیک در راه است، جام قهرمانان اروپا در راه است، دربی ِ رئال مادرید و بارسلونا و تقابل خیره کننده رونالدو (با آن فرزند نامشروعش) و مسی در راه است، و قرار است تمام نگاه ها به یک مستطیل سبز خیره شود و همه فکرها نگران صعود به مرحله دوم و سوم و چه و چه باشد، آنکه بازیگردان و نورپرداز این مستطیل سبز است، قند در دلش آب می شود و از این فرصت ناب، نهایت استفاده را می کند!
و چه زمانی بهتر از جام جهانی 2014 برزیل که ببا این تبلیغات عظیم و گسترده، میلیاردها چشم و فکر را اسیر خود می کند!
درست در همین روزهای آغاز این جام است که به صورت تصادفی، حرامیان داعشی و وهابی های تکفیری، در عراق جانی دوباره می گیرند و به صورت تصادفی به انبار بزرگ مهمات عراق دست پیدا می کنند و به صورت تصادفی صدها تروریست زندانی دیگر را آزاد می کنند و به صورت تصادفی مردمان بیگناه را دو تا دو تا و ده تا ده تا از دم تیغ درو می کنند و مثل آب خوردن می کشند! مبالغه نمی کنم! مثل آب خوردن می کشند! این فیلم را ببینید:
http://webzine.mehrnews.com/FullStor…/?NewsId=12698
آیا همه اینها از روی تصادف است!
آغاز جام جهانی و جان گرفتن این همه تروریست در عراق تصادف است!
باور کنیم آمریکا و یهودی های اسرائیلی و اتحادیه اروپا و وهابی های عربستانی و قطری، مثل میلیاردها انسان دیگر، به آن مستطیل سبز خیره شده اند و هیچ دستی در برنامه ریزی این خیمه شب بازیخونین ندارند و هیچ حمایتی از این حرامیان نمی کنند!
به هوش باشیم!
خطر بیخ گوشمان است!
چشم به هم بزنیم تا چند وقت دیگر می رسند به مرزهای کشورمان!
خواب ها برایمان دیده اند!
به هوش باشیم!
یا رب
نویسنده: حضرت امام خمینی (ره)
ماهر چه داریم و هر چه بر ما میگذرد از حب نفس است و از این انانیت است. «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک» یک چنین تعبیری است، از همه دشمنها بدتر است، از همه بتها بزرگتر است، مادر بتها است. مادر بتها، بت نفس شماست. از همه بتها بیشتر انسان به این[نفس] عبادت میکند، توجهش به این بیشتر است وتا این بت را نشکند نمیتواند الهی بشود، نمیشود هم بت باشد و هم خدا، این نمیشود هم انانیت باشد و هم الهیت باشد، تا از این بیت، از این بتخانه از این رها نشویم و پشت نکنیم به این بت، و رو نکنیم به خدای تبارک و تعالی و از این خانه خارج نشویم، یک موجودی هستیم به حسب واقع بتپرست و لو به حسب ظاهر خدا پرست باشیم، ما خدا را به لفظ میگوییم و آنکه در دل ما است خود ما است، خدا را هم برای خودمان میخواهیم، اگر خدا هم بخواهیم برای خودمان، لفظا میایستیم و نماز میخوانیم:«ایاک نعبد و ایاک نعستعین» میکوییم ولی واقعا عبادت، عبادت نفس است وقتی که توجه به خود باشد، همه جهات خودم باشد، همه چیز را برای خودم بخواهم، همه این گرفتاریهایی که برای بشر است از این نقطه شروع میشود همه این گرفتاریها از انانیت انسان است، تمام جنگهای عالم از این انانیت انسان پیدا میشود.
منبع: تفسیر سوره حمد ص30
یا رب
نویسنده: حضرت امام خمینی(ره)
قرآن همه چیز است…قرآن الفاظ نیست، از مقوله چیزهای سمعی و بصری نیست، از مقوله اعراض نیست، لیکن متنزلش کردهاند. برای ماها که کور و کر هستیم، تا آنجایی که بشود این کور و کرها هم از آن استفاده بکنند آنهایی که آن استفادها را میکردند، انها وضع تربیتشان یک جور دیگری بود، وضع تلقیشان از قرآن به یک نحو دیگری بود، وضع توجهشان به مبدا قرآن از آن[مبدا] نازل شده است یک وضع دیگری بود…به یک آدمی که کور است شما چطور میتوانید بفهمانید که نور چیست؟! با چه حرفی؟ غیر از آنکه[بگویید] نور یک چیزی است[که فضا را] روشن میکند، چطور آن کسی که نور را دیده میتواند به آن آدمی که نور را ندیده افهام کند؟
منبع: کتاب روح عرفانی روح الله/ محمد رضا رمزی اوحدی/ موسسه توسعه فرهنگ قرآنی، 1378.
یا رب
نویسنده: حضرت امام خمینی(ره)
ما الان در یک چاهی واقع شدهایم، در یک ظلمتی واقع شدهایم که بالاترین ظلمتها است و آن ظلمت انانیت است و اگر چنانچه از این ظلمت جارج نشویم، از این چاه خارج نشویم و از انانیت بیرون نرویم از این توجه به خود و خود خواهی و اینکه دیگران را هیچ و خود را همه چیز بدانیم الهی نخواهیم شد هر چه طرح بشود آن هم تا به نفع خودش است واقعا قبول میکند، اگر به نفع خودش نباشد حق هم باشد قبول نمیکند، یک چیزی برای این باشد فورا باورش میآید اگر به ضدش باشد اصلا به این زودیها باورش نمیآید. اینها همه انانیت است، همه گرفتاریهای شما و همه گرفتاری بشر از همین جاست، نزاع سر خودخواهی است، نزاع سر این است که من به طرف خودم میکشم و شما هم به طرف خودتان، مادامی که اینطور هست، الهیت در کار نیست، همان پرستش نفس است، حالا که میتواند از این خارج بشود؟…اول باید از این بیت خارج شد اول قدم این است که انسان قیام کند، قیام لله، بیدار بشود، خواب انسانی، ما خوابیم همه الان خوابیم وقتی که موت حاصل شد آن وقت تنبه پیدا میشود که چه هیاهو بوده است؟… خدا کند که موفق بشویم برای اینکه از چاه بیرون برویم و تبعیت کنیم از اولیای خدا برای اینکه آنها از این مهلکه نجات پیدا کردهاند و خارج شدهایم.
منبع: کتاب روح عرفانی روح الله/ محمد رضا رمزی اوحدی/ موسسه توسعه فرهنگ قرآنی، 1378.
یا رب
نویسنده: حضرت امام خمینی(ره)
اینهایی که از کتب ادعیه انتقاد میکنند برای این است که نمیدانند، جاهلانند، بیچارهاند که این کتب ادعیه چطور انسان را میسازد، این دعاهایی که از ائمه ما وارد شده است مثل کمیل، مناجات شعبانیه، دعای حضرت سیدالشهداء(ع) و دعای«سمات» اینها چه جور انسان را درست میکنند… این ادعیه انسان را از ظلمت بیرون میبرد، وقتی که از این ظلمت بیرون رفت انسانی میشود که کار میکند اما برای خدا، شمشیر میزند برای خدا، مقاتله میکند برای خدا، قیامش برای خدا است… دور کردند مردم را از ادعیه و کتب دعا! یک وقت آتش میزدند[کتب دعا را!] آن مرد خبیث«کسروی» یک روزی داشت که روز آتش سوزی بود! که کتابهای عرفانی و کتابهای دعا را میگفتند میآوردند و آتتش میزدند! اینها نمیفهمیدند «دعا» یعنی چه؟ تأثیر دعا را نمیدانند که در نفوس انسانها چیست؟… [خواندن] همین دعاها بطور طوطیوار هم که هست در آنها تأثیر کرده و بهترند از که تارک آن[دعاها] هستند. نماز خواندن و لو اینکه یک مرتبه نازلهای را هم داشته باشد از آن نماز نخوان بهتر است… آنکه میگوید ما دعا نمیخوانیم و قرآن را هم نمیخواهد، یعنی قرآن را هم قبول ندارد.[در قرآن میفرماید] «ادعونی استجب لکم» مرا بخوانید، دعا کنید، انشاءالله خداوند ما را از اهل دعا و اهل ذکر و اهل قرآن قرار دهد.
یا رب
نویسنده: حضرت امام خمینی(ره)
از آداب عبودیت این است که جز قدرت حق، قدرتی را نپذیرند و جز ثنای حق و آنکه از اولیاء حق است، ثنای کسی را نگویند. ما بندگان هستیم که هیچ نداریم و هیچ نیستیم و هر چه هست قدرت الهی است… همه چیز را از خدا بدانید ما بنده ضعیفی هستیم که هیچ نیستیم ، هر چه هست او هست و هر چه داریم از او داریم .
[لذا] کسانی که با خدا باشند، توجه به خدا و ایمان به خدا داشته باشند، خداوند انها را از تمام ظلمتها، از تمام تاریکیها خارج میکند و به حقیقت نور میرسند. ایمان به خدا نور است. ایما به خدا باعث میشود که تمام تاریکیها از پیش پای مومنین برداشته بشود، ایمان خدا باعث میشود که مومنین در نور خدا غرق شوند. ظلمتهای استبداد، ظلمتهای اختناق، ظلمتهای وابستگی به غیر، ظلمتهای ظلم، مومنین از این ظلمتها نجات پیدا میکنند. کسانی که به خدا توجه دارند و مقصد آنها مقصد الهی است، از تمام انواع ظلمات، ظلمات مادی، ظلمات معنوی نجات پیدا میکنند و در دریای نور غرق میشوند.
یا رب
نویسنده: حضرت امام خمینی(ره)
قیام لله، مقدمه سیر الی الله است. اول مرتبه قیام است. «قل انّما اعظکم بواحدة ان تقوموا لله» اصحاب سیر هم این را منزل اوّل دانستهاند شاید هم مقدّمه باشد و منزل نباشد، … یک موعظه به وسیله موجودی که خودش او را انتخاب کرده است. میفرماید که به آنها بگویید: «انّما اعظکم بواحدة» فقط یک موعظه، اینکه قیام کنید برای خدا، همه چیز و همه مسایل از اینجا شروع میشود که «قیام للّه» باشد. انسان نهضت کند برای خدا، بایستد برای خدا و از خواب بیدار بشود، کانّه میفرماید که به این خوابها و به این بیهوشها بگو که: من به شما یک موعظه دارم و آن این است که: برای خدا از جا برخیزید، قیام کنید، برای خدا راه بیفتید و ما همین یک موعظه را هم تا حالا گوش نکردهایم و برای او راه نیفتادهایم، راهمان برای خودمان است.
منبع: کتاب روح عرفانی روح الله/ محمد رضا رمزی اوحدی/ موسسه توسعه فرهنگ قرآنی، 1378.
یا رب
پـايـان هـسـتی
« روزی که فـضا را مانند پيچاندن طومار نوشتار پيچانده و جمع کنيم، آنرا به همان ترتيبِ آغازِ آفرينشِ خود باز خواهيم گردانيد».
نکات آیه:
1ــ فضا (هستی) مانند پيچيده و جمع شدن طومار نوشتار پيچيده و جمع خواهند شد:
در آينده ( که زمان دقيق آن معلوم نيست ولی ميلياردها سال تخمين زده میشود) کهکشانها آغاز به پيچيدنِ طومار گونه به دور خود و بلعيدن اجرام و انرژی خود خواهـند نمود، و بعد نيز همديگـر را خواهند بلعيد، و در نهايت همه در يک نقطه بلعـيده و جمع و متمرکز خواهند شد.
2ـــ هستی در آغاز خود در يک جا جمع و متمرکز بوده است:
“پيچاندن و جمع نمودن هـستی و برگردان آن به وضعيت آغازين خود” که آيه از آن صحبت میکند، به اين معنی است که جهان (يعنی: همه جرم و انرژی آن) در ابتدا در يک نقـطه جمع و متمرکـز بوده است. و اين چيزی است که انسان در قـرن بيستم يعنی 1400 سال بعد از گفـته قـرآن به آن رسيده است.
3ــ شکل هستی:
“به هـم جمع شـدن دوباره هـستی” به اين معنی هست که جهان مانند يک بادکنک می ماند که کهکشانها در سطح آن قـرار دارنـد. در صورتی که بشکل ديگر می بود برنمی گشت. مثلاً اگر مسطح می بود تا ابـد به گسترش خود ادامه می داد. (البته در صورت برگشت قانونمند. و گر نه با اراده خداوند به هر حالتی که باشد برمی گردد).
یا رب
خلقت شـتـر
«آيا نمی توانند ببينند شتر روی چه حسابی آفريده شده است»؟!
نـکـتـه آيـه: شتر روی حسابی آفريده شده!
شتر روی چه حسابی آفـريده شده است؟
1ـــ داخـل دهـان آن از پوست سفـت و سخـت پـوشـيـده شـده کـه باعـث می شود بتواند گياهان دشت و صحرا که خشک و خاردار هستند را بخورد و زخمی نشود.
2ـــ مژه های آن خيلی پرپشت و کيپ همديگر هستند که باعث می شود شن و ماسه و سـنگـريـزه هـای اطـراف به درون چشم وی نـفـوذ نکنند.
3ـــ گـوشـهـای آن کـوچکـ و پـوشـيـده از مـوهـای پـرپـشـت و بهم چسبيده است، که باعث می شود شن و ماسه داخل گوش آن نروند.
4ـــ پـوسـته مـخاطی سوراخ بينی آن سطح خيلی پهنی دارند که راه نفوذ برای شن و ماسه به داخل بينی باقی نمی گذارند، ولی نم و رطوبت لازمه هـوای تـنـفـس را از هـوا می مکند و جذب می کنند.
5ـــ کوهان آن محل ذخيره انرژی است. ضمن اينکه چربی آن قشری برای مقابله با گرما نيز هست.
6ـــ سطح کمر آن باريک است. که باعث می شود تابش گرم و سوزان نيم روزی خورشيد، فقط به قسمت کمی از بدن وی بطور مـؤثر بـتابـد. و در شرايط تابش قبل از نيم روز يا بعد از آن که خورشيد مايل می تابد، اگـر مـجـبـور باشد در آفـتـاب باشـد، رو به خـورشيد و يا پـشـت به خـورشيد زمين گير می شود. که اين نيز بنوبه خود باعث می شود تابش مؤثر خـورشيد فقط به سطح کم بالائی وی بتابد. پوسـت پـشمی وی نيز بخـش عـمده تابش گرمای سوزان را خـنـثی می کند. به اين ترتيب شتر می تواند گرمائی که خيلی از حيوانات ديگر را می کشد تحمل کند.
7ـــ کليه های وی قسمت زيادی از آبهای مصرف شده را دوباره پس می گيرند، (به اين خاطر ادرار آن غليظ است).
8ــــ پوست پـشـمی آن باريک و نرم است. هم گرما را خنثی می کند و هم بدن را خنک می کند.
9ــــ روده آن سلولهای جذب آب دارد. اين سـلـولـهـا قـسـمـت زيـادی از آب مـصـرف شـده مـوجود در غذای روده را جذب می کنند و برای بدن نگه می دارند. (به اين خاطر سرگين آن خيلی خشک است).
10ـــ وقـتی ادرار می کند، دم خود را می جنباند تا ادرار به پـاهـا پاشيده شود. به اين شکل با خيس و مرطوب کردن خود به خنک شدن خود کمک می کند.
11ــــ شکم وی خيلی بزرگ است. می تواند تا 200 ليتر آب بنوشد. علاوه بر آن مجراها و منابع ذخيره آب نيز دارد. که هنگام آب خوردن آنها را نيز پر می کند.
12ـــ مجرای خون وی در اعماق بدن قـرار نگرفـته بـلکه زير پوست گردن و پاها و پهـلـوهـا قرار گرفته است. اين باعث می شود که گرمای بدن را بيشتر به سطح بدن منتقل کند. و سـرخ رگـهـا حتی در شـرايـطـی که تقـريـباً بی آب باشند و در وضعيت تقريبی معادل يک دويست هزارم حجم واقعی خود، باز هم می توانند اکسيژن را به نقـاط مختـلف بدن منتقل کنند.
13ـــ تکـيه گاهـهای وی در حالت نشستن (يعنی زانوها، آرنجها، و سينه) از قـشـر کلفـتِ پوستِ مرده تشکـيل شده است. اين قـشـر گرما را خنثی می کند و باعث می شود بدن آن زخم نشود.
14ـــ کف پهن پای آن با يک قشر شاخه ای مجهز شده که باعث می شـود پای آن در شن و مـاسـه فـرو نرود. و پا را در مـقـابل ماسـه هـای تيز و گرم نيز محافـظـت می کند.
15ـــ درجه حرارت بدن وی می تواند خـيـلـی تغـيـيـر کـند ضمن اينکه از پستانداران است. حرارت بدن وی بين 34 تا 42 درجه در تغيير است. وقتی دما بالا برود دمای بدن وی نيز بالا می رود، اين امر باعـث می شـود کـه تـا دمـای مـشـخصی نيازی به عرق کردن برای خنک کردن خود نداشته باشد. و در مصرف آب خود صرفه جوئی کند.
شتر در واقع به حساب دشت و صحرا پرداخته شده است. يعنی برای گرما، کـمـبـود آب، شـن و مـاسـه.
کـسـانی می گـويـند دليلی برای وجود خدا نمی بينند. قرآن آنها را به مطالعه پديده های طبيعی مراجعه می دهـد. انـتـخـاب شتر از ميان ساير حيوانات برای مطالعه، به اين معنی است که وی چيزهای خاصی دارد. بر اساس شـناختی کـه ما امروزه از بافت بـيـولـوژيکی شـتـر داريـم نـيز در واقع همينطور هم هست، و می بينيم که در ساختار آفرينش شتر مغز و انـديـشـه و حساب و کتاب خوابيده است. در حالـيکـه در گذشته مردم فکر می کردند که تحمل شتر زياد است نه اينکه چيز خاصی در آن می ديدند.
یا رب
گوشت خوک
« خوردن گوشت حيوان مرده ــ خون ــ گوشت خوک ــ گوشتِ حيوانی که بنامی غير از نامِ خدا سر بريده شده ــ گوشتِ حيوان خفه کرده شده ــ گوشتِ حيوان تحتِ ضربات کشته شده ــ گوشت حيوانيکه افتاده و در وضعيت بين مرگ و زندگی است ــ گوشت حيوانيکه بر اثر شاخ زده شدن مرده ـــ … برای شما حرام شده است».
و در سوره انعام آيه 145 ضمن يادآوری تحريم گوشت خوک، خوک را حـيـوانـی انگـلی توصيف نموده:« … لَحْمَ خِـنْـزِيـرٍ فَـإِنّـَهُ رِجْـسٌ = … مگر اينکه گوشت خوک باشد، که موجودی انگـلی است».
در آیه 145 سوره انعام روشن کرده که منـظـور از حـرام بـودن خوردن خون «خـون مـسـفـوح» است، (خون مسفوح یعنی: «خـون ريخـتـه شده» که با هوا تماس پيدا کرده). دلـيـل تحريم آن نيز اين است که وقتی خون با هوا تماس پيدا می کند سمی می شود و می تواند بيماری زا باشد.
نکات آيات: خوک حيوانی انگلی و گوشت آن حرام است:
همانطور که قرآن مطرح می کند خوک در واقع يک حـيـوان انگـلی است. هم زندگی و هم روند توليد مثل آن هر دو انگلی است:
چرا گوشت خوک تحريم شده؟ چيزيکه فعلاً انسان امروز در مورد گوشت خوک میداند موارد زير است:
ـــــــ گـوشت خوک خيلی از انگـلها را منتقـل می کند. از جمله نوعی کرم (موسوم به کرمِ تِـنـيـا) که برخی از ناراحتی های دردناک را منجر می شود که برخی از آنها کشنده نيز هستند. عـناصـر آن در عـضلات و در چشم و مغز منتشر می شود. ميان 5 تا 25 درصد کـسـانـيـکـه گوشت خـوک مصرف می کنند ناراحتی نـاشی از کـرم مزبور را دارند. (اين کرم الـبـتـه در گوشت گاو نيز وجود دارد ولی کرم گوشت گاو خود بخود در انسان تکثير نمی شود اما کرم گوشت خوک بـدون عـامل تکـثير کننده تکثير می شود. هـمـيـنطور کرم خوک مقاومت بيشتری نسبت به کرم گاو دارد و براحتی کشته نمی شود و خطرناک تر است).
ـــــــ گوشت خوک طبقـه طبـقه است و ميان آنها پيه های متداخل در همديگر وجود دارد که بالاترين نسبت روغـن حـيوانی را دارند، و روغـن آن نيز از خطرناکترين نوع روغـن است. ( درصـد پـيه در گوشت خوک 28 درصد است در حـالـيکـه مثلاً در گوشت گاو 4 و نيم درصد).
ـــــــ گوشت خوک مـقـادير زيادی اسيد دارد. (ساير حيوانات 90 درصد اين اسيد را پس ميدهند ولی خوک فـقـط 2 درصـد آنرا پس می دهد). اين اسيد از جمله باعث الـتـهـاب مخ می شود.
يک متخصص آلـمانی نـتـيـجه مـطالعات خود و ديگران را در رابطه با گوشت خوک چنين بيان می کند: گوشت خـوک در مناطق گرم خطرناک تر از مناطق سرد است. در سودان و مناطق همجوار آن در يک شـرايط آب و هـوائی يکـسـانی تفاوت ميان سلامتی کسانی که گوشـت خوک می خورند و و کسانيکه نمی خورند خـيـلی زيـاد است. هـمـيـنـطـور در هند در يک آب و هوای مشترک، کسانی که گوشت خوک نمی خورند از کسانی که می خورند از سلامتی بالاتری برخوردار هـستند، بيشتر عمر می کنند و توان کاری بيشتری دارند. مثلا فرد پيری که گوشت خوک نخورده حمالی می کـند و از ارتـفـاعـات بــالا می رود، در حاليکه آنکه خورده نمی توانـد اين کارها را بکند و زودتر ضعف و بازنـشـسـتـگـی بـسراغ وی می آيد. کسانيکه با تعالـيـم اسـلامی زنـدگی می کـنـنـد از سلامتی خـوب و بـالائی بـرخوردارند و بـيماريهائی که ديگران از مسائل تحريم شده دارند آنها ندارند. همينطور وی می گويـد در جريـان جـنـگ جهانی دوم از ارتش گـزارشی برای آنها می آيد که می گويد: سربازان آلمانی دچار ناراحتی ها و آبله هائی در پاها می شده اند که آنها را از جنگ و تـحـرک بـاز می داشـتـه و علاج سرپائی نيز برای آنها کافی نبوده بلکه به پشت جبهه انـتـقـال داده می شـده انـد. در حالـيکه مـردمـی کــه در هـمان مناطق و همان آب و هـوا زنـدگـی می کرده اند آن ناراحتی ها را نداشته اند. پس از بررسی ها می بينند که ارتش تـقـريـبـاً هـمـه روزه از گوشت خوک استفاده می کند. گوشت خوک را قطع می کنند و آن ناراحتيها تمام می شود.
هـمـيـنطور می گويد پس از اتمام جنگ که وضعيت اقتصادی خراب می شود و خوک بوفور طبق روال عادی نبوده اندازه مراجـعـات به پزشک نسبت به دوران پيش از جنگ کاهش پيدا می کند. ولی با رونق گرفتن اقتصاد و خورده شدن گوشت خوک توسط طـبـقـه ای کـه وضع خوبی داشته، بيماريها دوباره در آنها شروع می شود، در حاليکه طـبـقـه فـقـير که هنوز توان استفاده از گوشت خوک را نداشـتـه از سـلامتی بهتری برخوردار بوده است. و پـس از اينکه فـقـيـران نيز تـوان خريدن و خوردن آنرا پـيـدا می کـنند دوباره وضع بيماريها طـبق روال پيشينِ خود زياد و هـمـه گـيـر مـی شـود. هـمـيـنـطـور وی می گويد که به آزمايشهای عملی در رابطه با گوشت خوک رو می آورد. 30 تا مـوش را با خـوراک خوک بزرگ می کند و 30 تای ديگر را با غذای عادی. آنهائـيـکه غذای خوک داده می شوند: سريعا بزرگ می شـونـد ـــ تـمـايلات تجاوزگرانه در آنـهـا ايـجـاد می شود، و دوست دارند که هـمـديگـر را بخورند و بيماريهائی از قـبـيـل سـرطـان و بيماريهای پوستی در آنها ظاهر می شود، ولی آنهائی که غـذای عـادی بزرگ می شـونـد هـيـچـيـک از ايـن مـوارد در آنهـا ظاهر نمی شود. او محتاطانه می گويد در گوشت خوک سمی است که فهميده نمی شود و روغن آن خطرناکـترين نوع روغن است. و مـوجـب تصلب شـرايين، بيماری قند، اختلال جريان خون، و نسبت بالائی از کلسترل را باعث می شود، و بافتهای آن فـسـفـر دارد که منجر به زيانهائی می شود.