صفحات: 1 2 4 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 71

16ام تیر 1402

مذاهب کلامی

33 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

مذاهب کلامی بسیاری در جهان اسلام مطرح شده‌است، ولی معروفترین آن‌ها عبارتند از:

مکتب کلامی اصولیون (شیعه)
مکتب کلامی اخباریان (شیعه)
مکتب کلامی اهل حدیث (سنی)
مکتب کلامی ماتریدی (سنی)
مذهب کلامی اشاعره (سنی)
مذهب کلامی معتزله (سنی)

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 03:13:00 ب.ظ نظرات
16ام تیر 1402

موضوعات علم کلام

51 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

علاوه بر بررسی اصول دین و اعتقادات اسلامی موارد زیر نیز مطرح اند:

رابطه میان عقل (علم) و دین(وحی)

وحدت یا کثرت دین (پلورالیسم)

رابطه دین با سیاست (سکولاریسم)

رابطه آزادی و دین (آیین الهی یا بشری)

رابطه میان قضا و قدر الهی و اختیار انسان

عصمت انبیا-علل گرایش به دین

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 03:12:00 ب.ظ نظرات
16ام تیر 1402

متکلم

145 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

عارف به علم کلام. (از اقرب الموارد). کسی را گویند که بعلم کلام و اصول آشنا باشد. این علم را برای آن علم کلام خوانند که اولین اختلاف در کلام الله را مطرح و مورد مباحثه قرارداده و از مخلوق و غیر مخلوق بودن آن صحبت بمیان آورده‌اند. (از الانساب سمعانی). صاحبان علم کلام؛ و علم کلام علمی است که در آن مقدمات علم منقول را به دلایل عقلی ثابت کنند و دلایل رابه ادله عقلیه موجه سازند. اهل کلام. کلامی. آن که علم کلام داند. آن که توفیق میان فلسفه و دین خواهد. عالم بعلم کلام. دانای بعلم کلام. آن که فهم حقایق اشیاء خواهد به برهان با شرط مطابقت با دین. عالم به علم کلام. (از یادداشت به خط دهخدا). که حقایق اشیاء را با برهان و انطباق با احکام شرع درک کند و بدیگران تعلیم دهد از طریق خطابه و جز آن.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 03:10:00 ب.ظ نظرات
16ام تیر 1402

تفاوت علم کلام با فلسفه

175 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

علم کلام را نیز نمی‌توان معادل فلسفه تلقی نمود.گرچه ظاهر علم کلام و فلسفه الهی، هر دو بر مبنای استدلال عقلی (مسامحتا-مشترک لفظی است) استوار گردیده‌اند، ولی تفاوت‌هایی میان آن‌ها وجود دارد که به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌شود:

تفاوت از جهت موضوع بحث، به این معنا که موضوع بحث در علم کلام، عقاید دینی است، ولی موضوع بحث در فلسفه، مطلق وجود از آن جهت که موجود است می‌باشد.
تفاوت از جهت روش، به این معنا که فیلسوف، بدون پیش فرض، به بحث و بررسی یافته‌های عقلی پیرامون نظام هستی می‌پردازد، ولی متکلم، چهارچوب معینی را در زمینه عقاید و باورهای دینی در نظر می‌گیرد و تلاش می‌کند در پرتو عقل و نقل، اصول مورد نظر را به اثبات برساند.
تفاوت از جهت نوع دلایل، به این معنا که فیلسوف، تنها از دلایل عقلی بهره می‌جوید، ولی متکلم برای اثبات اصولی مانند اثبات وجود خدا و توحید و اثبات نبوت، از دلایل عقلی استفاده می‌کند، و در زمینه اثبات اصولی دیگر مانند امامت، معاد و غیره، هم از دلایل عقلی و هم از دلایل نقلی بهره‌مند می‌گردد.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 03:08:00 ب.ظ نظرات
16ام تیر 1402

دلیل نامگذاری

130 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)


دلیل نام‌گذاری این علم به کلام را می‌توان وجوهی از این دست دانست:

در نخستین آثاری که در این موضوع نگارش یافته‌اند، بخش‌های مختلف نوشتار با عنوان «الکلام فی …» از یکدیگر جدا شده‌اند.
یکی از مسائل بحث‌برانگیز و آغازین این علم، قدیم یا حادث بودن «کلام خداوند» بوده‌است.
با فراگیری این علم، آدمی بر سخن گفتن (تکلم) در امور اعتقادی توانا می‌شود.
قوت استدلال‌های به کار رفته در این علم به گونه ای است که گویا بر آموزه‌های علوم دیگر، در مقایسه با این علم، نمی‌توان نام سخن (کلام) نهاد.
چنان‌که فیلسوفان از دانشی به نام «منطق» بهره می‌برند، عالمان دینی نیز نامی مشابه برای دانش خود برگزیده اند. به بیان دیگر، چنان‌که منطق آدمی را بر سخن گفتن در عقلیات توانا می‌سازد، کلام توان گفت و گو در باب شرعیات را فزونی می‌بخشد.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 03:07:00 ب.ظ نظرات
16ام تیر 1402

پیرامون واژه

128 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)

لغت‌نامهٔ دهخدا دربارهٔ علت نامیده شدن این علم بدین نام، چنین آورده‌است:

این علم را برای آن علم کلام خوانند که اولین اختلاف در کلام الله را مطرح و مورد مباحثه قرار داده و از مخلوق و غیر مخلوق بودن آن صحبت بمیان آورده‌اند. (از الانساب سمعانی).
در دائرةالمعارف فارسی مصاحب در وجه تسمیه کلام آمده‌است: «در اینجا تأثیر دو زبان یونانی و سریانی را نباید فراموش کرد، زیرا در زبان یونانی لوگوس هم به معنای کلمه و هم به معنای کلام می‌آید و نیز به معنای استدلال و در زبان سریانی واژه ملل(mallal) با مشتقات آن به معنای کلام و استدلال وارد شده. در زبان لاتین نیز واژه ثئولوژی(theology) به معنای بحث دربارهٔ خداوند است که احتمال می‌رود در دوران نهضت ترجمه وارد حوزه علوم اسلامی شده باشد.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 03:05:00 ب.ظ نظرات
16ام تیر 1402

علم کلام

217 کلمات   موضوعات: فلسفه, علمی, کلام(عقاید)


علم کَلام حوزه‌ای در اندیشه اسلامی است که به گفتگو پیرامون پایه‌ها و بنیان‌های اعتقادی و جهان‌بینی دینی بر پایه استدلال عقلی (خردی) و نقلی (گزارشی) می‌پردازد و به شبهه‌ها و بدگمانی‌هایی که در این زمینه پدیدار می‌شود، (در چهارچوب اسلامی) پاسخ می‌دهد. این پدیده ناشی از نیاز به پدیداری و دفاع از بنیان‌های اعتقادات اسلامی در برابر کسان مشکوک (گمانیک) و بدبین و شک‌گرایی دینی است. از دانشمندان علم کلام با عنوان «متکلم» یاد می‌شود و این کارکردی است که آن‌ها را از فیلسوفان، فقها (دستوران) و دانشمندان اسلامی جدا می‌کند. در نوشتارهای اسلامی، گاه از متألهین دیگر ادیان نیز به عنوان متکلم نام‌ برده شده است.


دانش (فن) کلام از علوم اسلامی است که رویکردهای گوناگونی در آن وجود دارد. در برخی رویکردها بر کاربرد خرد و عقل و علم در پرسش‌های دینی و اعتقادی پافشاری می‌شود و در برخی رویکردهای دیگر، منابع نقلی و شنیداری مورد تأکید جدی قرار می‌گیرد. علم کلام باورمند به تحقیقی و پژوهشی بودن باورهای دینی است، و به دنباله‌رو بودن در این زمینه باور ندارد.

این فن به پایه‌های اعتقادی در یک دین و رویارویی و بحث با نظرات دیگر اندیشه‌ها می‌پردازد. جُستارهایی مانند برهان‌های اثبات وجود خدا، حدوث یا قدم جهان هستی، نبوت خاصه و نبوت عامه، عدل الهی، امامت، معاد و … در این رشته نظری بحث می‌شود.

کلیدواژه ها: علمی, فلسفه, کلام
توسط ن.ع   , در 03:03:00 ب.ظ نظرات
19ام اردیبهشت 1401

ستون درب و داغون فقرات

484 کلمات   موضوعات: دل نوشته

خدا کنه بتونم برای اینجا وقت بذارم چون خودم به شدت نیاز دارم به مرور کل پست هام و در آرزوی ایامیم که هیچ دغدغه و استرس درسی نداشته باشم و بتونم بطور آزاد مطالعه کنم.درس ها شدن من بدو آهو بدو….نمیرسی که نمیرسی و منم کارم شده حواله خودم به روزیکه درسا تموم بشن در حالیکه صدها کتاب خریدم که دارن خاک میخورن و دروس ارشد هضم نشدن و با کمال وقاحت در صدد شرکت تو آزمون دکترییم و این یعنی اگر از سد دکتری عبور کنی 6-7 سال دیگه باید جسم و جان مایه بذاری.

دوسه ماه پیش یه روز صبح زود توی مغزم درد تیز و ریزی پیچید بطوریکه از خواب بیدارم کرد. نیم ساعتی نشستم و تنها فکری که به ذهنم خطور کرد این بود که نکنه دارم سکته مغزی میکنم!

بعد از چند ساعت سوزش مغز سمت راستم اروم شد ولی تبدیل شد به سنگینی سر و درد تو کل قسمت سر و گردنم. دو روز بخودم استراحت دادم که روز سوم وقتی از خواب بیدار شدم متوجه شدم دست راستم بی حسه. فکر کردم دستم تحت فشار بوده و خواب رفته ولی هر چه منتظر شدم سری دستم نه تنها از بین نرفت که بیشتر هم شد و کشیده شد به کل دستم و انگشتام بی حس شد بطوریکه حتی نمیتونستم حرکتشون بدم.

کتاب و دفتر بسته شد و بخودم استراحت دادم و منتظر تا حس دستم برگرده اما دریغ. چون چند روز بعدش بی حسی تا پای راستم هم کشید شد و اونوقت بود که به فکر افتادم به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنم.

دکتر بعد از معاینه همینطور که داشت برام ام آر آی و دارو مینوشت گفتم یه ام آر آی از گردن و یکی هم کمرت بگیر برام بیار،ظاهرا که پدر گردن و کمرت رو دراوردی.ازم پرسید کارت چیه که این وضع ستون فقرات علی الخصوص گردنته؟ گفتم آقای دکتر درس میخونم فقط.گفت حالا چی میخونی با این وضع درام؟ گفتم فلسفه.گفت شرق یا غرب؟ گفتم اسلامی. و یکباره بمباران شدم از سوالاتی که تند تند ازم میپرسید و انتظار داشت فی الفور هم به همشون جواب بدم.

گفتم اقای دکتر جواب سوالاتتون رو یا از استادانم میگیرم براتون میارم یا از کتب پیدا میکنم و ارجاعتون به اونها یا در اسرع وقت در حد توانم بهشون پاسخ میدم.

 

حالا با دیسک کمر و آرتروز گردن شدید مواجهم که اگر فیزیوتراپی و درمان دارویی و حرکات اصلاحی جواب نده باید برم زیر تیغ و این برای من یعنی خداحافظی طولانی مدت از درس و حتی اخراج از محل تحصیل.

 

گاهی فکر میکنم مقصر صندلی های غیر استاندارد حوزه بود چون ساعت ها روی صندلی کلاسم چمبره میزم روی کتاب و تمام مدت احساس سنگینی و گرفتگی تو کمر و کتف داشتم و مدام هم ناله میکردم. من ندانسته طی چند سال ستون فقراتم رو تبدیل کردم به وضعیت اسفناکی که حالا بهم میگن باید پیج و مهره بشه این ستون درب و داغون فقرات.

 

کلیدواژه ها: تحصیل, خاطره, دلنوشته
توسط ن.ع   , در 11:42:00 ب.ظ نظرات
2ام دی 1400

ملاصدرا و تبیین مساله در حکمت متعالیه

301 کلمات   موضوعات: مرگ,برزخ,آخرت, عوالم, فلسفه

صدر المتالهین با مبانی خاص خود در حکمت متعالیه توانست تبیین‌های بهتری از تجسم اعمال به دست دهد، به طوری که پس از او این عقیده از پذیرش اکثریت برخوردار شد. او با طرح مباحثی مانند حرکت جوهری، معاد جسمانی و اتحاد عاقل و معقول، و ارائه نظام فکری ویژه، تلاش نمود تا تبیینی عقلانی از تجسم اعمال به دست دهد.

به نظر ملاصدرا، همانطور که امور عینی بر ذهن اثر می‌گذارند، امور ذهنی هم بر عین اثر می‌گذارند. تأثیر امر عینی بر دیگر امور عینی و ذهنی یکسان نیست، مثلاً رطوبت در برخورد با جسم غیرمرطوب، آن را مرطوب می‌کند، اما در تأثیر بر حس و خیال، آنها را مرطوب نمی‌کند، بلکه صورت محسوسه و متخیله در آنها به وجود می‌آورد و در تأثیر بر عقل سبب تشکیل صورت کلی عقلی می‌شود. پس ماهیت واحد می‌تواند در جاهای مختلف آثار مختلف بگذارد. از سوی دیگر، حالتی مثل خشم که امری درونی است، می‌تواند به شکلی بیرونی و عینی ظهور پیدا کند، مثلاً به شکل سرخی گونه یا تندی ضربان قلب. پس بعید نیست که همین خشم در جایی دیگر بتواند به صورت آتش نمایان شود.

اعمال آدمیان می‌تواند تبدیل به اخلاق و ملکات نفسانی شود، یعنی از صورت جسمانی خارج شود، در آخرت هم همین اخلاق و ملکات نفسانی می‌تواند دوباره به اجسام آن جهانی تبدیل شود.

پس از ملاصدرا، این نظریه طرفداران فراوان یافت که از آن جمله‌اند فیض کاشانی و ملاهادی سبزواری. در میان معاصران نیز مخالفان و موافقانی در این زمینه اظهار نظر کرده‌اند.

اما به عقیده گروهی از متفکران معاصر، پذیرش نظریه تجسم اعمال منافاتی با این مساله ندارد که در عین حال قائل به وجود عذاب و پاداش غیر تکوینی واعتباری نیز باشیم. به این دلیل که برخی آیات قرآن(که نمونه‌هایی از آنها ذکر شد) چنین ظهوری دارند و جمع هر دو نیز مانعی ندارد.

کلیدواژه ها: فلسفه, معاد جسمانی, نفس
توسط ن.ع   , در 04:24:00 ب.ظ نظرات
2ام دی 1400

موافقان تجسم اعمال

187 کلمات   موضوعات: آموزشی, مرگ,برزخ,آخرت, عوالم, فلسفه

در برابر، بیشتر مفسران و متکلمان متاخر، آیات ناظر به تجسم اعمال را بدون تأویل و به همان صورت ظاهر پذیرفته‌اند، از جمله شیخ بهایی که در تفسیر آیۀ ۶ سورۀ زلزال، در تقدیر گرفتن جزا برای اعمال را درست نمی‌داند و معتقد است که دیدن به خود اعمال برمی‌گردد. او که از طرفداران جدی نظریه تجسم اعمال است، در این زمینه به آیات مذکور و احادیث مختلفی که به قول او موافق و مخالف نقل کرده‌اند استناد می‌کند. وی می‌گوید مارها و عقربهایی که در دوزخ وعده داده شده، خود اعمال و عقاید و اخلاق مذموم و ناپسند است که به این صورت ظاهر می‌شود، چنانکه حور و ریحان و مانند آنها، اخلاق و اعمال و اعتقادات درست و صالح است. این تفاوت صورت‌ها به سبب اختلاف مراتب است.

قبل از شیخ بهایی نیز این عقیده در میان اهل عرفان طرفدارانی داشته است. از جمله می‌توان به نظر مولوی اشاره کرد که به این موضوع اشاره می‌کند:

ای دریده پوستینِ یوسُفان
 گرگ برخیزی از این خواب گران
گشته گرگان یک به یک خوهای تو
 می‌درانند از غضب، اعضای تو
آن سخنهای چو مار و کژدمت
 مار و کژدم گردد و گیرد دُمت

کلیدواژه ها: فلسفه, معاد جسمانی, نفس
توسط ن.ع   , در 04:21:00 ب.ظ نظرات

1 2 4 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 71